امروزرفتم کارشو دیدم عاشقشم یعنییییییییییی
مزون لباس عروسه فروشنده میخاد...دوتا خانم هستیم محیط کاملا شاد کار خوبیه
اما صاحب مزون مرده و در روز نیم ساعت یک ساعت میشینه سر میزش اقای 40 ساله ست و زن و بچه داره..میترسم شوهرم قبول نکنه بهش چی بگم؟ نزدیک خونمه پیاده میتونم برم و بیام
خسته شدم افسرده شدم از خونه نشستن تو این شهر غریبم
دیشب شوهرم گف اگ صاحبش مرد باشه چییییییییی
کلا بهانه گیره نسبت به کار کردن من
دیشب خودشو ناراحت کرد ک احساسی بشم نرم...گف تو رابطمون تاثیر میذاره؟؟گفتتم نه...