یادیکنیمازسلطانسوتی((خودم))😐😐
میخوامچندتاشونبراتونبگمبهتباهیمپیببرین
شماهمبگین.😁
۱.توسینماداشتمفیلممیدیدمدرسکوووتکامل
لامصباونروزهمهساکتبودن...
فیلمشخیلیخوببود،ولییهجاهاییصداشکمبود
منمکهفازبرداشتهبودمیهودادزدم فلانی(داداشم)
کنترلوبیارصداشوبلندکن.....
قسممیخورماونروزمنحتیکشتههمدادمازشدتخنده😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
۲.رفتهبودیمسرقبر حالصاحبعذاخیلیییی بد بود
عمومکهازخودمدیوونهترهگفتهلنبرودوتاحلوابیار
بخوریممردیمازگشنگی
منمآرومرفتمگفتمببخشیدودوتاحلوابرداشتم..
اقامااومدیمیکیشوندادمعموم..یکیشونخودم
یهوداد زدم اههههههههه این که خامههه
مامانم به فنام داد اونروز😶😶😶
۳.رفتمتوصفصمونیکهصمونبگیرم....
زنومردقاطی
منمصمونزیادیسفارشدادم😐😐
شاطرگفتایناروباچیمیبری
گفتمبادست😐😐
همهزدنزیرخنده
گفتمنظورماینهکیسهدارییابتبدم...
منمگفتمنههههبمندهمنبتمیدم😐😐(همینقدرتباه)
۴.یهمدتیپریودنشدم
ازاتاقاومدمبیرونرفتمبیهوابهمامانمگفتم😑😑
مامانمهمشایماواشارهمیداد
منمگفتمنهههخببببایندوماههنمیشم
یهوداییمگفتیهبیبیچکبزن....ببینمداییشدمیانه😑😑😑😑
۵.توجمعبودیمعممگفتهلنباورکنبهدیوونهبازیاتادامهبدیتاابدددرودستباباتی
یهوبیعقلبرگشتمگفتمتوازدواجکردیچهگهیازش
خوردی...
هرچیبعدشمعذرتخواهیکردمگفتمازدهنمدررفت
فایدهنداش😂😂😄
۶.همسایموننذریدرستکردن
منمهمش آمادهبودمکهبرامونبیارن😣😣
ازصبجلوایینهآمادهشده بودم😂😂
اخرش درزدنیهچادرپوشیدمرفتمدمدر
پسرشونگفتخانومفلانیبفرمایید
منمیهاشرشتهبرداشتم
خواستم بگم نذرتون قبول
یهو ترپ از دستم افتاد......
بدون ذره ایی خجالت یه دونه دیگه برداشتمو اومدم تو
هر وقت یادم می اد می خواد خود کشی کنم
۷.یه شاهکار دیگمو که تو تاپیکای قبلم خوندین که چه گندییی زدم
۸ .خواستگاراومدهبود
حالاهیازخودشمیگفت....
خواستمبگماقایفلانیمنقصد ازدواجندارمیاهیچکس
گفتمآقایفلانیمنازهیچکسقصدبچهدارشدنندارم😐😐😐😐😐
قیافهطرفوتصورکنینبیزحمت
هیخداوندمهربان
موهایپدرمزدستمسپیدشد
مادرمسکتهراردکرد😐😐
خودمخستم از دیوانگی هایم
دستم را بگیر مرا پیش خود ببر😎😎😎😎
جالبهباهمهایناهزارتاکشتهمردهدارم😂😂
نمیدونمدلبهچییییمنخوشکردن بیچارهها😐😐😐
سوتیا زیادنفعلاهمینایادمبودن😑😑