منم خیلی دلم برای بابام تنگ شده😔 توی سختی ها کنارم بود ولی حیف نشد موفقیت هام رو ببینه... نشد وقتی به سختی خوردم دوباره یسر ببرتم امام زاده صالح حال دلم رو خوب کنه بعدش برام بستنی سنتی بخره بگه الان هم حال دلت خوب شد هم شکمت😄... نشد همسرم رو ببینه بزنه رو شونش بگه مراقب دخترم باش... نشد تو عروسی دستش رو ببوسم😔 نشد همدنطکر که نی خواست یکی از خواهر زاده هام رو رو شونش سوار کنه دست اون یکی رو بگیره ببره گردش😔میدونم حتی الانم بفکرمونه ولی دلم ضعف میره یبار دیگه بغلش کنم 😔 خیلی قدر باباهاتون رو بدانید هر طور که هستن😔😔 میشه برای شادی روح بابا جونم یه صلوات بفرستین 🙏🏻🙏🏻 ممنون که اینو گذاشتی 😊