من خودم مخالف کار این پدر هستم که دختر خودشو کشته
اما واقعا گاهی بچه ها کارایی میکنن که والدین به جنون میرسن
چند سال پیش تو محله ما یه دختر ۱۷ ساله بود که با یه پسری دوست بود و تو محل با اون پسر دیده بودنش و به گوش خانوادش رسیده بود و پدر و مادرش تنبیهش کردن و حتی تا مدتی نذاشتن بره مدرسه و یه مدت کمی آروم شد
و دوباره به پسر بازیش ادامه داد دیگه کفر پدر و مادرش دراومده بود
۲ روز با پسره فرار کرد و تو راه قم گرفتنشون
تحویل خانوادش دادن
بابای بیچارش خیلی مرد بود با اینکه سن و سالی هم داشت خیلی خودشو نگه داشت و دخترشو میبرد روانشناس تا باهاش حرف بزنن دست از این کارها برداره و بشینه سر درسش
یه مدت سربه راه شده بود و خیال خانواده بدبختش کمی راحت شده بود
تا اینکه پنهونی از خانوادش دوباره رفته بود پسر بازی و همون پسری که باهاش دوست بود برده بودش یکی از باغ های شهریار و با چند نفر بهش تجاوز کرده بودن
وقتی به خانوادش خبر دادن پدرش از بی آبرویی و بلایی که سر بچش اومده بود سکته کرد
دختره هم برگشت خونه اما از لحاظ روحی داغون بود یک بار رگش زد نجاتش دادن
تو محله آبرو نداشتن و از محل رفتن بعد دوسال شنیدم قرص برنج خورده و اینبار مرده...
کاش یکم بچه ها مراعات خودشون و خونوادشون بکنن و دست به کار پرخطر و ناموسی نزنن