نمیتونم به کسی دلیل اشکامو بگم ،پدرم آدم نداریه
ولی دلش خیلی مهربونه و پاکه
حقوقشون خیلی کمه هر سال باید پول جمع کنن بزارن سر پول خونه تا جا ب جا بشن یا بمونن....
همش دلش میخواد چرخش رو درست کنه ولی نمیرسونه
دلم خیلی گرفته...
روم نمیشه ب شوهرم بگم وگرنه مطمئنم اون براش کاملش میکنه...
وقتی پدرم رو دیدم ک خوابه دلم برای چهره ی مظلومش سوخت و از گریه آروم نمیشم دارم خفه میشم ک نمیتونم کاری کنم خوشحال بشه شما ارومم کنین😭