من ازشوهرم دارم جدامیشم من خیلی دوسش داشتم امااون منو دوست نداشت که خلاصه کارمون رسید به شکایت ودادگاه ..الان من تمام امیدم واسه دیدنش به این جلسه های دادگاه خوشه..اما بااین همه حال قصدم طلاقه چون میدونم برگردم بدبختم ..امروزبازم جلسه دادگاهمون بود بعد جلسه چندبارصدام زد نرفتم بعدش بیرون بودم زنگ زده بود نشنیدخ بودم رفتم خونه پیام دادم چیکارداشتی الان بزنگ یبارم زنگ زدم جواب نداد.
الان خیلی پشیمونم احساس آویزون بودن بهم دست پیداکرده ای کاش زنگ نمیزدم چیکارکنم این قلبه لعنتیم دوسش داره بااون همه بدی ...یچیزی بگین حالم خوب شه