اینا از سه سال پیش با هم دوست میشن،وقتی دوستم ۲۱سالش بود(الان ۲۴سالشه،پسره هم ۳۲سالشه) خیلی خیلی خیلی خیلی با هم خوب بودن و دوستم خیلی از رابطش راضی بود،تقریبا یکسالی هم میشد ک قضیشون جدی شد و این آقا پسر اومد خواستگاری دوستم و با هم نامزد شدن
دوستم از یه خانواده متوسط و کارمنده،پدرش کارمند ساده ی بانکه و مادرش هم خانه داره،خیلی خانواده ی خوب و آبرومندی داره،دوستمم خیلی دختر صبور و مهربون و خوش قلبیه،قیافشم به دل من خیلی میشینه
آقا پسر اما از خانواده ی پولداری هست،پدرش ملاکه و وضع مالیشون خیلی خیلی خوبه،در این حد ک توی کشور دیگه هم خونه دارن،مادر آقا پسر هم معلمه
قضیه از این قراره که دوستم از حدودا اواخر آذر و اوایل دی هی میگفت که رابطمون یه جوری شده،نامزدم داره انگار تغییر میکنه،بعضی اخلاقاش عوض شده و...
منم میگفتم حتما درگیره کار و ایناست،الکی حساس نشو و...
تا اینکه دیروز دوستم بعد از یک ماه اینورا بهم زنگ زد(بخاطر قرنطینه و کرونا از اسفند همو ندیده بودیم،تماس تلفنی داشتیم اما کم هر از گاهی)و از همون اول ک زنگ زد بغضش ترکید و شروع کرد به تعریف کردن
گفت ک خانواده نامزد سابقش با یه خانواده ای دوست بودن از قدیم که این خانواده یه دختر دارن که دو سه سالی از دوست من بزرگتره و این از نوجوونی میره آلمان پیش عمش و خیلی کم میومده ایران و وقتی ام میومده کم میمونده،مهر پارسال بود که این دختره اومد که ایران موندگار بشه بخاطر اینکه مادر دختره ناراحتی قلبی پیدا کرده بوده و خیلی بهونه ی دخترش رو میگیره،خلاصه این دختره ام ک خانوادش با خانواده ی نامزد سابق دوست من ارتباط خانوادگی داشته تواین مهمونی ها کم کم با نامزد سابق دوستم صمیمی میشن و ظاهرا عاشق میشن و نامزد دوستم دو هفته پیش با دوستم بهم میزنه در کمال بی رحمی و الان با اون خانوم خوشه
دوستم خیلی حالش بده و هنوز تو شکه
بنظرتون چیکار کنم حالش بهتر شه؟!
خیلی نگرانشم
خیلی مظلوم و گوشه گیرشده