من با ی موقعیتی با شوهرم ازدواج کردم ک کمتر دختری داشت فوق لیسانس دانشگاه سراسری خودم خانه و ماشین داشتم
قیافم خوب بود و زیبا
خانواده نسبتا خوب و با اسم و رسمی داشتم
یعنی کلا همه چیزم عالی بود
شوهرم دیشب بلائی سرم آورد ک زنگ زدم پدرش و کلی گریه کردم و گفتم پسرت هفت هشت ساعت خانه نبوده جواب تلفن نداده الانم ک اومده دهنش بو مشروب میده
یا خدا چرا باید همچین بلائی سرم بیاره ک زنگ بزنم خانوادش اینکارها رو کنن
پدرش هم خیلی عادی رفتار کرد انگار از خداش بودا پسرش همچین بلائی سر من بیاره
من چ جوری با این آدم زندگی کنم چ جوری باهاش رفتار کنم از این ب بعد؟؟؟؟
اصلا نمی دونم اونجایی ک دیروز بوده دخترم بوده یا ن