موضوع اصلی دعوا شاید بنظرتون بچگانه بیاد اما لایه های عمیقی داره بذارین بگم خواهرشوهر من یه دختر داره که سه سالشه وقتی من تو خونه مادرشوهرم زایمان کردم یه سالش بود روزای اول زایمان بگم که زایمان سختی داشتم و بچه م زردی داشت هر وقت مادرشوهرم می اومد تو اتاق این با دخترش می اومد میگفت بچه را بغل نکن دختر من حساسه محبت نکن حساسه اینم میرفت کلا خواهرشوهرم مذام اونجاس ....ادامه دارد
قهرمان خودت باش🍃ترو جَدِت قسم لایک نکن عاااامو🥲🥺من لایک دوس ندارم خو☹اگه لایک کردی امیدوارم یه هفته اسهال شی و هفته دوم یُبس بشی🙃🖐🤭😁آی اَم یک عدد کاربر صلح طلب🥰
این سبک گذشت و گذشت ما را از اونجا بیرون کردن و تو این مذت مادرشوهرم حتی بچه منو بغل نکرد فک کنید نوه شو من عروس بودم اما بچه چی دختر خواهرشوهرم چون شدیدا لوس شده بود فقط با جیغ و داد همه چی را بدست میاره جیغم که میزنه پسر من میترسه حالا دیشب ما اونجا بودیم یه جیغغغ بدی زد که من زانوهام ترسید شوهرمم هز دقت من میخواستم حرفی بزنم بهم چشم غره میرفت
اما دیشب کیفمو برداشتم گفتم من میرم حرف زدم بلندم حرف زدم بغض نکردم ضعف نشون ندادم مادرشوهرم میگه باید روش کار کنی نترسه گفتم رواین کار کنید جیغ نزن گفت جواب دادم گفتم دیگه نمیام این دختر نرمال نیس تا رفتیم تپ ماشین
شوهرم اخم کرده بود منم فحش میدادم شروع کرد داد زدن صداتو برا مادر من میبری بالا داد زدم بغض نکردم گفتم عادت دارین ناحق حرف بزنین همه تون کی صدا بردم بالا کوری این همه تبعیضو نمیبینی نمیفهمی خواهرت از اول چه فتنه اس به پا کرده گفتم از بس بع مادرت چیزی نکفتم فک کردید خرم زبون ندارم بچه ها شوهرم لال شده بود