اول خودم
من یبار دخترم تا صبح نخوابید به خاطر واکسنش بعد خونه خیلی نامرتب بود گفتم بزار یکم بخوابم بعدا انجام میدم
هال پراز لباس های خودم ودخترم وشوهرم وپتو
اتاق ها هم همینطور حمام پراز لباس هایکثیف دخترم راپله پراز گل آشپزخونه پراز ظرف نشسته
اومدم بخوابم در زدند همونجا یه سکته زدم😥😯 بعدا درو باز نکردم گفتم بزار بگن خونه نیست اومدم تو بعد هی در زدند باز نکردم خواهر شوهر احمقم اومد تو وای خدایا اون لحظه دوست داشتم بمیرم گفت چرا درو باز نمیکنی گفتم نشنیدم اتاق بودم بعدشم خودمو به مریضی زدم و شیر اب و قطع کردم گفتم آب نداریم واسه همین کار نکردم