2726
عنوان

واسه تعطیلات برنامه ای دارین؟😐

395 بازدید | 37 پست

تعطیلات عید فطر جایی میرین

یا هنوز قرنطینه هستین؟  

اولین بار تو به آغوش کشیدی تن و با بوسه های تو عاشق شدم من//بگذرد سالی و صد سال دگر میشم از یاد تو فارق...؟؟نه.....پیر میشم.....پیر میشم و تو در ذهن منی.....و عصایی که میخورد به زمین.....من شدم بار کش خاطره ها....کمرم خم شد از این فاصله ها...زندگی، عشق،قماری که من باختمش...من باختمش..... (سومین کاربری)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ببخشید استارتر جان من یه سوال دارم کسی میدونه اگر یکی رو در واتساپ مسدود کنم، خودش میفهمه؟!

🌿💕من به دنبال تو ، با عقربه ها می چرخم💕🌿                    🌿💕  عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم💕🌿

نه هنوز قرنطینه ایم بعد از عید فطر میریم سر خونه زندگیمون ماه عسل هم نمیریم بخاطر کرونا 

دختری که بابا نداره مشکلاتشو به کی بگه 😔 اگه یکی مزاحمش شد به کی بگه 😔 اگه دلش گرفت با کی درد و دل کنه 😭 کاش من جای تو میرفتم بابایی 
من تا الان قرنطینه بودم  ولی تعطیلات میرم پیش مامانم اینا

😍خوش بگذره

اولین بار تو به آغوش کشیدی تن و با بوسه های تو عاشق شدم من//بگذرد سالی و صد سال دگر میشم از یاد تو فارق...؟؟نه.....پیر میشم.....پیر میشم و تو در ذهن منی.....و عصایی که میخورد به زمین.....من شدم بار کش خاطره ها....کمرم خم شد از این فاصله ها...زندگی، عشق،قماری که من باختمش...من باختمش..... (سومین کاربری)

 اگر جاده هارو باز نبندن بعد ازیکسال میخوام برم شهرمون خونوادمو ببینم😢😢😢😢

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
ببخشید استارتر جان من یه سوال دارم کسی میدونه اگر یکی رو در واتساپ مسدود کنم، خودش میفهمه؟!

آره فکرکنم مشخصه میفهمه

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40
زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730