یه مسافرت میری تو ماشین جیگرت خون میشه تا برسی
یه رستوران میری اون غذارو زهر مارت میکنه
یه سفره میندازی پدرتو درمیاره تا غذاتو بخوری انقد ک به همه جی دست میزنه
مهمونی میری همش باید دنبالش باشی دست ب چیزی نزنه
زن.و شوهری ام ک دیگه نگم برات بقیه گفتن..