سلام من سنم کم بود ۱۹ سالم بود ازدواج کردم اوایلش خیلی سخت بود پشیمون بودم شوهرم کار ثابت نداشت و منم خیلی ولخرج بودم اونم بدتر از من خیلی داغان بودیم تا دو سه ماه بعد شوهرم دید اینجوررری نمیشه یک شرکت قبلا باباش تاسیس کرده بود ولی غیر فعال بود شوهرم فعالش کرد و کار کرد و ۶ ماهه وضعمون از این رو به اون رو شد😀 اوایل سخت بود چون شوهرم پس انداز و ماشینمون رو فروخت این کسط خیلی اذیت شددددم سر این چیزا اما خدا رو شکر الان ۳سال میگذره و الان خودمم ماشین جدا دارم😉 خیلی شوهرمو اذیت کردم سر یکسری مسائل مالی این وسط الان پشیمونم همشم بخاطر سن کمم بود خیلی کم سن بودم و نمیفهمیم بفد ازدواجم چند وفته اومدیم یه شهر دیگه بخاطر شوهرم موقتا اینجا تو تنهایی خیلی اذیتش کردم با همه ادیتا و سرکوفتهای من شوهرم خیلی پیشرفت کرد و از علاقش بمن کم نشد و همیشه صبوری کرد و بهترینا رو برام فراهم کرد من خیلی پشیمونم و همشم بخاطر ازدواج تو سن کم بود ک شوهرمو اذیت میکردم اما شوهرم ۲۶ سالش بود و پخته بود و خیلی صبوری کرد حتی یبار بهم تو هم نگفت اما من خیلی بهش توهین میکردم و پشیمونم و توصیه میکنم تو سنی ازدواج کنید که ب بلوغش برسید و تحمل سختیا رو داشته باشید و مثل من کارتون ب پشیمونی نکشه