کیا تجربه خیلی سخت و طولانی از شیر گرفتن داشتن

اره خیلی

ن شکر خدا 

با چسب زخم خودمو راحت کردم

من و پسرم!

خیلی اذیت شدیم ولی بالاخره تموم شد.

شما تصور کن صبر زرد چقدر تلخه؟ اونو میخوووورد! اصلا کاری نداشت به سینه ام چی زدم. لاک تلخ هم استفاده کردم. بازم میخورد. دیگه آخر سر زد به سرم خمیر دندان اکالیپتوس مالیدم. موفق شدیم. منتها پوست سینه ام تاول زد داغون شدم. 

روزای سختی بود. 

حالا بچه دوم هم بود. پروسه بسیار طولانی بود. سه ماه مونده دو سالش تموم بشه از شیر گرفتم. باید زودتر میگرفتم چون داروی خاص مصرف میکردم. 

تقریبا از موقعی که تصمیم گرفتم تا پایان کار 5 ماه طول کشید

اشکال نداره که نمیخوابه. یه مدت کلافه اس بعد خوب میشه. باید یه عالمه غذا و خوراکی بذاری جلوش حسابی سیر باشه. ماکارونی. پفیلا. لقمه های انگشتی تزیین شده. بستنی. آبمیوه. شیرکاکائو. 

مطمئن باش از پسر من بدتر نیست. من به حضرت علی اصغر متوسل شدم و نذر شیر کردم. یه بزرگواری بهم پیشنهاد داد. 

من خیلی هم تنها بودم. هیچکس نبود این بچه رو دو ساعت از من دور کنه بیرون ببره شاید عادت کنه. 

اما خب توکل به خدا دست تنها تمومش کردم. نصف شب بهونه شیر میکرد بیدار میشد میبردمش حیاط گریه میکرد، یعنی سرایدار افغانی همسایه جویای احوال میشد، شوهرم بیدار نمیشد...