نزدیک دوماه قبل شوهرم رفته بود تو این گروه های سک سی تو تل ک فهمیدم و حسابی دعوا کردیم و قول داد تکرار نشه تلشم ریختم رو گوشی خودم الان دیشب تو اینستاش دیدم ی پسره پیام داده اول عکستو بفرست اصل هم بده دعوا کردم گفتم این کیه چی میگه اولش ک گفت اشتباه گرفته بعدش گفت ی چالش بود ک عکساتون وبذارید کی قشنگتره پسره رو بلاک کرد منم تا خود صب گریه کردم نصف شب دوباره رفتم تو اینستاش ک ی پسره دیگه با ی پروفایل خیلی زشت پیام داده خب اول اصل بده دنیا رو سرم خراب شد ینی شوهرم بااونا چیکار داشت خیلی بهش میرسم خیلی هر چی التمدس کردم بگو فقط چی میخوای کوتاهیم کجا بود جواب ندادگفت تو عالی فقط میگفت ب قران کاری نکردم تو داری اشتباه میکنی فقط از سر کنجکاوی این کارو کردم نمیدونم چیکار کنم حالم خرابه
خدایا کمکم کن یادم فراموش کنم با اعتمادم چیکارکرد😔
آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بود با من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايت و در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟ آنه ! اكنون آمده ام تا دستهايت را به پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو 💖🍃
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
نظر من اینه شوهرت کنجکاو بوده ببینه اون پسرا چیکارن!!از بیکاری بوده نه بیماری...کسی که بیمار باشه خودشو نشون میده عزیزم...طرز نگاهش به پسرا یا رفتارش فرق داره..تا حالا چیزی ازش ندیدی؟؟
ولی بنظر تحمل این موضوع راحتتر از اینه که طرفای مقابل دختر بودن
خوب فکرت اشتباهه مگه داستان قوم لوط رو نخواندی تو قرآن .پیامبر لوط اومد دختراشو بهشون برای ازدواج پیشنهاد داد ولی قوم لوط گفتن خودت میدونی که ما برای مهمون های مرد تو به اینجا آمدیم .متاسفانه دیگه با زن نمیخوان وقتی تجربه اش کنن یا لذتی ندارن
خودش که زیر بار نمیرفت. میگفت فقط تو ذهنم بوده. ولی چندبار تهدیدش کردم که میبرمت پزشک قانونی برا معاینه. خیلی میترسید. من هزارتا مشاور بردمش. مطمئنم که رابطه هم داشت. با من خیلی سرد بود. رابطمون بیشتر از ۷-۸ بار در سال نمیشد
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت
نظر من اینه شوهرت کنجکاو بوده ببینه اون پسرا چیکارن!!از بیکاری بوده نه بیماری...کسی که بیمار باشه خو ...
توحاضری از کنجکاوی با پروفایل خودت به یه زنه خراب مسیج بدی؟؟؟ که ببینی کارش چطوریه؟؟؟
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت
ولی بنظر تحمل این موضوع راحتتر از اینه که طرفای مقابل دختر بودن
من آرزو میکردم با صدتا زن باشه ولی اینجوری نباشه. آبروم برده بود همه حا. حتی به پسر عمم پیشنهاد رابطه داده بود
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت
ن هیچی کاملا هم نرماله چون مغازه داره این روزام اوضاع خراب بیکاره همش فک میکنم اینکارش ا ...
منم همینو میگم..بد به دلت راه نده..میخواسته ببینه چیکارن یا چی میگن..واسش جالب بوده که ببینه این به اصطلاح مردا چه رفتاری دارن..مطمعن باش..خودتم میگی که رفتارمشکوک نداشته تا حالا
من تجربمو در اختیارت گذاشتم. هرجورخودت صلاح میدونی دیگه
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت