از اینکه حس میکردم دختر باز ترسیدم هیچ وقت محلش ندادم
اونم کارای بی منظور من محل برداشت کرد حالا دیگه نمیبینمش اونم چون حس میکنه کم اورده جلو پسر دیگه که محلش دادم مدام دنبال ی توجه کوچیک از من موندم ی استوریش رو باز کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این یکی اینجوری نبودا تریپ عشقی ورداره اصلا خیلی مغرور بود ی کاری هم داره نمیدونم والا پسر ارومی بود ...
الان ازدواج مثل هندونه در بستس ،یا باید خیلی با هندونه ور رفته باشی و هندونه شناس باشی یا ناشی و خوش شانس که بختت خوب بشه.یا ناشی و بدشانس که ترررر زده بشه به زندگیت