کیا توی یه ساختمونند؟
منه بدبخت از دنیا بریده شده هستم هزار یکی داستان داریم شوهرم مثل یه کنیز باید در خدمتشون باشه کارای خاهراش بکنه امر های مادرش و دستورات باباش ی روز جمعه چشم ندارند شوهر بدبختم پیش من تو خونه باشه بیا حیاط رو جارو کن ماشینمونو ببر کارواش ال کن بل کن
احترام منو دارند جرات ندارند ب من چیزی بگند ولی چقدر بدبحتیه تک پسر باشه شوهرت و بدتر توی ی ساختمون و نزدیکشون
دعا کنید ب حال دل منه بدبخت ک امسال از اینجا برم