منم حسابداری‌ام کاش دولتی بودی باهم جا به جا میکردیم
😕
ببین یه جابیو انتخاب کن که نه دور باشه نه نزدیک
ینی مثلا یه شهری باشه که تردد بهش برات با یه اتوبوس یا مثلا قطار میسر باشه،ولی در عین حال یجایی هم نباشه ک مثلا فقط دوساعت راه باشه و تقی به توقی بخوره خانوادت بیان ببینن چیکار میکنی
در حد پونصد کیلومتر فاصله کافیه
اره برو خوابگاه
خوبه برات
بشین بخون ی رشته خوب بیاری
ولی خیلی دور نزن چون هزینه رفت و امدت زیاد میشه
ببین فاطمه جان . اولاتو این ماجرا دنبال مقصر گشتن اشتباهه چون گذشته است و اسمش روشه گذشته . اما اگر بخواهیم هم جزیی باشیم پدر شما چرا باید اذن ازدواج میداد . دلیلی نمیشه چون پسر خواهرش بود پس خودشونم اینجوری نقش داشتن . دوما این ماجراها تو ازدواجهای فامیلی هست . سوما به نظرم با مادرت یا یه بزرگتر حرف بزن که بابا توجیح کنه . اگر اونا خواهر و خواهر زاده اش هستن تو هم دخترشی و تمام . اتفاقی که افتاده پدر چرا خودش رو دست کم میگیره شاید اصلا پسر عمه ات لایق دامادیش نبوده !؟ در هر حال میددنم شرایط سختی داری ولی میخوام بگم خودتو فدا و له نکن برا رها شدن از یه مسئله . فرار هم نکن . به زندگی ات ادامه بده چرا میخوای خودتو الکی آواره شهر دیگه کنی !؟ درسته طلاق منفورترین حلال خداست اما گاهی واقعاادم به بن رسیده که مجبور میشه . ولی بدترش نکن به نظرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
