من یک سال ونیمه که عقد هستم،قبل از عقدم پسر عموم ابراز علاقه به من کرد،خیلی خلاصه میگم،یه شب رفتیم خونشون و گفت میمیرم واست دیوونم از بچگی خاستگاری کرد،منم گفتم ج میدم،منم ۳سال با شوهرم دوس بودم اون موقع فقط اونو میخواستم خلاصه جواب رد بهش دادم کلا بهم ریخت اون
بعد از دوسال امشب رفتیم خونشون منم رفتم اون تا فهمید من هستم نیومد داخل
بعد اینکه من خیلی خوابشو میبینم بعضی وقتا عذاب وژدان گرفتم نمیدونم چرا بهش فکرم میکنم نه اینکه دوسش دارم ن اصلا نمیدونم چرا