دعوام شده با برادرم.اون هرچی دلش خواست بهم گفت.تو این ۸ سالی که ازدواج کردم از کاراش خسته شدم به خدا دیگه نمیتونم.امشبم زنگ زده یه شماره کارت بده دوستم برام پول میخاد واریز کنه خودش کارتشو گم کرده.مال شوهرمو فرستادم براش پولو زدن.گفت بیام کارتو بده که برم پولو بردارم دادم رفت ده دقیقه بعدش زنگ زد داد و فحش که این چه کارتیه دادی خرابه فلانه پیش شوهرم ابرومو برد اومد تو اپارتمانم دادو فریاد کلن با خاک یکسانم کرد.گناهم چیه به خدا هر بلایی بگی سرم اومده از دستش چه شبایی که جلو کلانتریا اسیر بودیم به خاطرش.یا تو بیمارستانا بودم پیشه مامانم چون باهاش دعوا میکنه حالش بد میشه بستریش میکنیم.خلاصه سرتو درد نیارم یه روز خوش ندیدم از دستش
خدا حاجت دلتو بده.تاپیک میگشتم بیام حرف بزنم شاید اروم شم.تا تاپیک شمارو دیدم دنیارو انگار دادن بهم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
