2737
2734

اینکه اینجام ن اینکه تو این سایت پرسه بزنم... یه دو دلی و بحران بزرگ از طرف وجدانم دارم و نمیدونم ب کی بگم.... 


من قصد ازدواج نداشتم ب اصرار حاضر شدم یکی دو جا برم. ب خاستگاری خانومی رفتم ک همون لحظه ی اول ب دلم ننشست و بعد از دید زدنم ب مادرم گفتم نه من ظاهرشون نمیخام. مادر برای بار دوم منو به اصرار بردن برای صحبت کردن با اون خانوم.... میگف ک دختر خوبیه حالا تو یه بار دیگه بیا بریم... 


قبلش من یه سری چیزا بهتون بگم.من تو بیست و نه سال سنم سعی کردم با کسی در ارتباط نباشم... همیشه سعی کردم صداقت داشته باشم و متعهد باشم  و مرد باشم و کتاب زیاد بخونم در مورد همچی. و اینکه اخلاقم اکثرا میگن خوبه.... یه مرد قد بلندم و ب لحاظ ظاهر ب نظرم معمولیم اما خوش لباسم...معمولا نگاه بقیه رو حس میکنم... کارم پرستیژش بد نیست و درآمدم معمولیه... میتونم زندگیمو اداره کنم و در خودم میبینم ک از پسش بر بیام با ایده آلای خودم... و اینکه همه روم حساب میکنن.... امیدوارم حمل ب خود ستایی نکنین... اما سعی کردم واقع نگر باشم.. و اینارو گفتم ک درست راهنمایی کنین... 

یه نکته ای ک هس پدرم اعتیاد داره... با اینکه من بدون تعریف تو فامیل ب لحاظ رفتاری و... زبون زدم اما سال گذشته فقط یه خاستگاری رفتم ب اجبار، من نظرم منفی بود... اما مادرم یواشکی از من تماس گرفته بود و اونام گفته بودن منفیه. دلیلشم اعتیاد پدرم بود. من ضربه خوردم حقیقتا... در ضمن خودم اهل هیچی نیستم چون کار پدرم برام گرون تموم شده همیشه..... 


اینجا ک ب اصرار مادر برای بار دوم رفتم... با اون دختر صحبت کردم. من چون اون دخترو نمیخواستم با خودم گفتم من ک به اصرار اومدم. حداقل چون تا حالا در این رابطه با هیچ خانومی صحبت نکردم اینجا حرف بزنم. بنابراین هر چی که برا زندگی ایده الم میخاستم گفتم. در کمال تعجب دیدم اون خانوم از همه نظر با من موافقه... 

من تو چشاش دیدم که از من خوشش اومده.... 

من حس کردم این دختر باطن پاکی داره و وجودش خوبه

این رابطه کش دار شد و رفت و آمد ادامه پیدا کرد. چن جا رفتیم تحقیق و همه تریف کردن.... 


حالا ک همه ی اینا گذشته و من تلفنی باهاش در ارتباطم و یه جورایی برای خیلی ویژگی های باطنی و خانوم آنش انتخابش کردم... مادرم نظرش برگشته و نظرش نه هس.... من راسش هنوز ک هنوزه چهرشو نمی‌پسندم. چون همیشه خانومای زیباتری ورم میومدن یه جورایی... گرچه من واقا سعی کردم با احساس کسی بازی نکنم. و ازش سواستفاده نکنم. من بین یه دو راهیم.... دو راهی که از اشتباه خود من شرو شد.... و خامیه مادرم.... من میدونم ک اگه چهرش مد نظرم نبود نباید دیگه ادامه میدادم... و اینم میدونم که اگه الان بگم نه.... بعد این همه وقت ک با این خانوم در ارتباط بودم و بهشم گفتم دوسش دارم چون اون مدام ابراز علاقه بهم کرده... اون شکست بدی میخوره و من خودمو نمیبخشم...... یه دلم میگه چهرش در آینده بهتر میشه و جا افتاده تر میشه ایشون بیست و سه هس سنش

و از طرفی مادرم ناراحته بهم نمیگه ولی میفهمم ک خیلی ناراحته و خودشو مقصر میدونه چون من ب ایشونم گفتم ک من دیگه انتخابم کردم.... اون دختر ب نظرم از همه نظر برای زندگی ایده آله... و زن زندگیه اما مشکل همینجا.... 

خاهش میکنم اگه میتونین کمک کنین... تهمت نزنین و تقاضای عکس نکنین... 

بهم بگین آیا با تعهدی ک من براتون شرح دادم من در آینده بیشتر وابسته به این خانوم میشم؟ از نظر خودم واقن درونش پاکه.... آیا چهره ممکنه یه روزی ب من آسیب بزنه.... 


مادرت باید فکزاسو بکنه نمیشه که اول بگه آره بعد بگه نه 

اون خانوم اگه بگین نه خیلی ضربه بدی میخوره حس میکنه باهاش بازی شده که البته حق هم داره 

اگه هم انتخاب کنی چون به دلت نشسته مسلما بعد براتون ممکنه مشکل ایجاد کنه 

به هر حال تقصیر مادرتون هس

خدایا شکرت 🙏🏻

قطعا چهرش همیشه برات ازار میشه

اما دو تا نکته

یک اینکه خوب نیست پسر تو این سن انقد بله قربان گوی مادرش باشه و انقد وابسته...

دو اینکه دختر مورد علاقتونو خودتون انتخاب کنید

این نوع خواستگاری رفتن حقیقتا چیپه

تو تاپیک اخرم سوال دارین بپرسین

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

بیچاره اژدها ک نیس اره مامانت کارش اشتباس و اون دخترم ب شدت ناراحت میشه نباید از اول سرکارش میذاشتین

روزی که دختردار بشمبه دخترم میگم منتظر نباش کسی خوشبختت کنه،خودت برو دنبال خوشبختی...بهش میگم دخترم تو قراره روزی مستقل بشی...من نمیخوام بهش بگم که آخرین مرحله موفقیت یک دختر توو مملکتمونعروس شدنو خونه بخت رفتنه!!!نمیخوام دم به دیقه تو گوشش بخونمقراره روزی مادر بشی...بهش میگم عروسکم تو قراره انسان موفقی بشی و تو این راه نیازی نداری که عروس بشی،احتیاجی نداری مردی با اسبی سفید و این چرت و پرتا بیاد دنبالت!مشکل ما اینه که تو گوش بچه هامون از کودکی هی میخونیم؛هی تکرار میکنیم که نهایتا یکی میاد میگیرتت!«باور کنید موفقیت یک بانو در گرویعروس شدن و مادر

والا چی بگم دختر خانوم الا شکست بخوره بهتره تا شما وقتی به دلت نیس باهاش ازدواج کنی پس فردام هی سرکوفت ظاهرش بشنوه یا خیانت ببیته.

#اهدای عضو_اهدای زندگی من حامی اهدای عضوم    
2738

خیر شما در اینده نه تنها وابسته نمیشید چهره ایشون روز به روز ذر نظر شما بدتر میشه

این ویژگی زنانه هست که به چهره دیگری عادت میکنن وعاشق پارتنرشون میشن

عجب حلوای قندم من😁                                   عجب ماه بلندم من😁

فعلامشکل اون خانوم نیس مادرت عین خاله منه اخرش پسرشوبدبخت کرد

شماهم بنظرچهره برات مهمه پس الکی گول نزن خودتواول دلش بشکنه بهتره تابعداتوزندگی مشترک ازقیافه ش ناراضی باشی 

وخدایی که بشدت کافیست

من‌که فکر میکنم چهره واسه شما مهمه و بعدها ممکنه براتون دردسر ایجاد کنه.

مثلا شما ازدواج کنید با همین خانوم. اما چون چهره اش رو دوست ندارید دلتون رو بزنه.هرچند هم که خانوم بهتون محبت کنه.

نظر من اینه.چهره و دلنشین بودن طرف مقابل مهمه

۳تا حاجت خیلی مهم دارم😊شما صلوات بفرستید تا هرچه زودتر برسم به هر ۳تاش♥️و لایکم کنید تا منم براتون صلوات بفرستم♥️😘

به نظرم این انتخاب رو نکن چون وقتی بار اول ب دلت ننشستهدیگه گهم نمیشینه یعنی شاید چهرتش برات عادی بشه اما هیچوقت رضایت قلبی نداری بنظرم ی کاری کن اون خانوم خودش از شما زده بشه و جواب منفی بده

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

وام مسکن

نگاریممم | 1 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز