❤هاجریون عزیزم،اینم داستان جدید،سیو،کامنت،لایک فراموش نشه😎❤
سلام من سحرم سی سالمه،تو ارومیه به دنیا اومدم هجده سالم بود که به صورت سنتی با پسرداییم عروسی کردم مسلم از من شش سال بزرگتر بود تو مغازه الکتریکی باباش کار میکرد،چون پول خرید یا اجاره خونه رو نداشت مجبور شدیم طبقه پایین خونه باباش زندگی کنیم اما رفتار مادرش اصلا باهام خوب نبود.چپ میرفت راست میومد بهم گیر میداد،یه سال بعد باردار شدم یه پسر زاییدم پسرم سه ساله بود که مادرش یه دعوای حسابی باهامون کرد منم پامو کردم تو یه کفش که باید خونه رو عوض کنیم مسلم هم قبول کرد ولی چون حقوق زیادی از باباش نمیگرفت پول پس اندازی نداشتیم که باهاش خونه اجاره کنیم خانوادشم قبول نکردن بهمون قرض بدن خانواده منم نداشتن که بدن بخاطر همین رفت به یکی از دوستاش گفت اندازه پول پیش خونه بهمون قرض بده،اونم گفت خودم ندارم ولی یکیو میشناسم پول قرض میده ولی باسودش پس میگیره،چون خیلی خسته شده بودم از رفتارای مامانش بهش اصرار کردم بره از همون شخص پول بگیره مسلم قبول کرد.پول که گرفت رفتیم نزدیک خونه مادرم خونه گرفتیم دو سه ماه همه چیز خوب بود،از اینکه دیگه با مادرشوهرم نبودم حرفاشو طعنه هاشو نمیشنیدم خوشحال بودم تا اینکه بعداز سه ماه یه روز یه مرد درشت هیکل اومد جلوی در،گفت با مسلم کار داره،مسلم خونه نبود گفتم نیست عصبانی شد گفت بهش بگو پول منو بیاره پس بده وگرنه همینجا جلوی در خونه براش چاله میکنم.شب که مسلم اومد جریانو بهش گفتم،گفت من پول ندارم بهش بدم،هرچی درمیارم خرج خوردوخوراکمون میشه.گفتم این آدم خطرناکیه کاش پولشو جور کنی بدی گفت وقتی ندارم چطور باید جور کنم؟یه هفته به هر دری زدیم اما هیچکس بهمون پول نداد تااینکه یه روز یکی از دوستاش اومد جلوی در،بهش پیشنهاد داد برن ترکیه اونجا کار کنن پول بفرستن میگفت اونور کار زیاده حقوق کارگر بالاس،اگر برن هم خودشون میتونن زندگی کنن هم برای ما پول بفرستن.مسلمم قبول کرد.کاراشونو جور کردن قاچاقی از کشور خارج شدن.یه ماهی ازش خبری نبود طلبکارم خیلی میومد مارو تهدید میکرد،تا اینکه زنگ زد گفت میخواد بره یونان،اونجا کار کنه.منم گفتم برو ولی حتما پول بفرست،طلبکارت آدم خطرناکیه،زودتر پولشو بدیم.دوباره یه ماه ازش خبری نبود تا اینکه یه روز دوستش زنگ زد گفت وقتی رسیدن یونان مسلم تو دعوای خیابونی چاقو خورده مرده،اینوکه شنیدم حالم بد شد،گفتم کی کشته؟باید خودم بیام شکایت کنم ازشون جنازشو بگیرم گفت چون قاچاقی اومده بودیم کارت شناسایی چیزی نداریم نمیشه شکایت کرد شما نمیخواید بیاید من خودم خاکش کردم بعد قطع کرد.