من دیگه به ته خط رسیدم هفت سال دوستی ۵ سال ازدواج یه روز خوش نداشتم از روز اولم میدونستم که تفاهم نداریم ولی چون از ۱۸ سالگی دوست شدم باهاش بعدم موفقیتهاشو دیدم گول خوردم ظاهر موجه تو جامعه خوش مشرب دکتره خونه و ماشین خوب همه چیز عالی ولی اخلاق!!!
بدبختی نه معتاده نه عیاشه نه هیچی.... ولی یه روز خوش نداشتیم باهم از روز اول کل کل و بحث
منت کشی و ناز خریدن تو کارش نیست از ادم نقطه ضعف میگیره بعد ازش استفاده میکنه
مورد داشتیم یه مسئله رو بعد دو سال تلافی کرده!
تند و تلخ زبونه
غر غرو و مدام در حال نصیحت کردن و تیکه پروندن
خشک و بی احساس
موندم تو کار خودم به خدا
هم بهش وابستگی دارم میترسم نتونم تحمل کنم دوریشو از یه ورم زندگیم جهنم شده