از خواب ک بیدار شدم اپل یه دعوا حسابی با دخترام کردم که لباس عروسک شونپ تیکه تیکه کرده بودن با قیچی کمدشون با مداد شمعی سیاه سیاه😭
بعد شوهرم میگه دیوانه ای بچه ها رو دعوا میکنی بروم روان شناس😭
از بعد ازظهرم دارم با دخترم درس کار میکنم فقط رو مخمه نمیگیره یاد نمیگیره
خدایا دیگه نمیکشم وجدانن
سرو کله با بچه دوقلو واقعا سخته از شونه درد مردک
ناشکری نمیکنم ولی هرچی بزرگتر میشن سختره😭😭😭😭😭😭
الانم زدمش دخترمو هرچی بهش میگم بخون این چیه بر رو بر منو نگاه میکنه د لامصب مگه رو صورت من نوشته😭😭😭😭😭