فاللللللللللل اگه بلدین بیاید اگه نه خواهشا نیاید وپست علکی نزارید تا پا کنم

مدیر استارتر

عضویت: 1398/10/23

تعداد پست: 3918

تایپکم که بدجورررر زیادن اگه نیست علکی پست نزاریددددود

اگه هست نیت کردم نیت ازدواج هم هس با پسر داییم ازدواج میکنم یا نه وکی واگه نه کی ازدواج میکنم کلا اون منو دوس داره یان 🙄🙄🙄

1399/01/20

06:25

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

فرنوشا۷۸

عضویت: 1398/12/05

تعداد پست: 8191

بخواب

عشق ها میمیرند...رنگ ها رنگ دگر میگیرند.و فقط خاطره هاست... ک چه شیرین و چه تلخ...دست ناخورده ب جا می مانند

1399/01/20

06:29

0 نفر لایک کرده اند ...

missmimi123

عضویت: 1399/01/09

تعداد پست: 3318

خير ازدواج نميكنيد از طريق حس شمم گفتم

ولي تفال حافظ گفت يوسف گم گشته باز ايد ب كنعان غم مخور 😊

1399/01/20

06:29

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

sarebanooo

عضویت: 1398/11/02

تعداد پست: 2570

خير ازدواج نميكنيد از طريق حس شمم گفتم ولي تفال حافظ گفت يوسف گم گشته باز ايد ب كنعان غم مخور ...

برای من لطفا

ازدواج

1399/01/20

06:30

0 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

مگه نامزد نداری شما😳

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/20

06:31

0 نفر لایک کرده اند ...