2703
2553
عنوان

پس فردا تولدمه شوهرم گفت😔

1078 بازدید | 50 پست

امروز شوهرم اومد پيشم گفت اگ اجازه بدي بعد از كرونا برات تولدو كادو بگيرم الان جايي باز نيست كه بشه چيز خوبي خريد

خواهر شوهرمم گفت كه اگ موافقي بعد از كرونا برات تولد بگيريم 

منم گفتم باشه😔

آخه الان قنادي هم باز نيست حتي 

ولي دلم گرفت 

منم تولدم تو کرونا بود

کیک خونگی درست کردیم 

 شکلات مال خودمه فقط گاهی میزارمش🍫/어녕하세요/شروع چالش چاقی🌹.من میتونم/به یکدیگر دروغ نگویید.انسان است دل می بندد😔/اگه امضامو میبینی برای روح مامان ترنم و می می ناز صلوات بفرست🌹/l love pizza/  ویبلایک نکن بیچاره  از شدم از بس اعلان ام رو چک کردم😕ای/    روح می می ناز و ماما$$٪٪^"٪٪^

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720

تولدت مبارک فروردینی جوننن😍😍😍😍💜💛💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2714
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687