بخاری رو شمعک بود تیشرت و سوتینمو در اوردم از لباسشویی انداختم رو بخاری لباس زیرمو زیر تیشرت گذاشتم خشک بشن اومد رف کنار بخاری بخاریو زیاد کردیهو گف این میسوزه هااا تا اومدم بگم برندار خودم دارم میام تیشرتمو برداش سوتینموو دیـــــد😫😫😫😫😫😫😫😫😫😫 قرررمزز
منم بی هوا یه جیغ فرا بنفـــــش کشیدم نننننننننننننن هنگ کرد بدبخت زود انداخت سرجاش گف چــــــته !! ولی دید دیگه😩😫