بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مامان بزرگم همیشع یه داستانیو تعریف میکرد که از مامان بزرگش شنیده بود😊 میگفت روزی روزگاری کدخدای یه دهی به خاستگاری دختر کدخدای دهه کناری پدر عروس میگه من نه چیزی میخام نه چیزی میدم ور دارین دخترو ببرین😳 توراه عروس سوار بر الاغ میخاست بیفته به دوماد میگن افسارو بگیر نیفته دومادمیگه مفته بزار بیفته خلاصه هیچ وقت مفت نباشید حتی شما خانم خونه دار عزیزم😁
من چنبار تعریف کردم توی تاپیکا ،شب خواستگاری همسرم اتفاقی نیفتاد ولی یه خواستگار داشتم موقعی که اومدن یه جفت دمپایی لژدار لا انگشتی داشتم که موقع اوردن میوه بندش پاره شد افتادم زمین عین چتر بازا پخش زمین شدم
یک عمر برا دوست داشتنت ❤ مدت کوتاهی ست مگر آدم چندسال عمر می کند❤ و تازه ممکن است نصف عمرش هم تورا نشناسد ❤ تو امّا از ابتدا بوده ای همین طور دوست داشتنی ❤مخاطب هرچه شاعر!❤دلبر هرچه عاشق!❤ کسی نتوانسته تورا جوری که عاشقش هستی دوس بدارد جز من!❤ قول می دهم تمام عمرم را خوب خوب دوستت داشته باشم ❤ و بار دیگر که پا به جهان گذاشتم زودتر عاشقت شوم هرچه زودتر...❤❤❤
مامان بزرگم همیشع یه داستانیو تعریف میکرد که از مامان بزرگش شنیده بود😊 میگفت روزی روزگاری کدخدای یه دهی به خاستگاری دختر کدخدای دهه کناری پدر عروس میگه من نه چیزی میخام نه چیزی میدم ور دارین دخترو ببرین😳 توراه عروس سوار بر الاغ میخاست بیفته به دوماد میگن افسارو بگیر نیفته دومادمیگه مفته بزار بیفته خلاصه هیچ وقت مفت نباشید حتی شما خانم خونه دار عزیزم😁
نههههه😂😂😑😑 اون گیرداده بود میخوامش ولی من به مامانم گفتم نزدیک خونه بشه جیغ میزنم😂😐
😂😂😂😂😂😂😂
مامان بزرگم همیشع یه داستانیو تعریف میکرد که از مامان بزرگش شنیده بود😊 میگفت روزی روزگاری کدخدای یه دهی به خاستگاری دختر کدخدای دهه کناری پدر عروس میگه من نه چیزی میخام نه چیزی میدم ور دارین دخترو ببرین😳 توراه عروس سوار بر الاغ میخاست بیفته به دوماد میگن افسارو بگیر نیفته دومادمیگه مفته بزار بیفته خلاصه هیچ وقت مفت نباشید حتی شما خانم خونه دار عزیزم😁
مامان بزرگم همیشع یه داستانیو تعریف میکرد که از مامان بزرگش شنیده بود😊 میگفت روزی روزگاری کدخدای یه دهی به خاستگاری دختر کدخدای دهه کناری پدر عروس میگه من نه چیزی میخام نه چیزی میدم ور دارین دخترو ببرین😳 توراه عروس سوار بر الاغ میخاست بیفته به دوماد میگن افسارو بگیر نیفته دومادمیگه مفته بزار بیفته خلاصه هیچ وقت مفت نباشید حتی شما خانم خونه دار عزیزم😁