بچه ها شوهرم ب معنای واقعی هیزه از یک زن یا دختر تو خیابون نمیگذره همه رو با ولع نگاه میکنه یکبارم با یکی پیامشو گرفتم در حد احوالپرسی با یه خانوم از اقوام بود ک حسابی دعوامون شد تا پای طلاق رفتیم با وساطت بزرگا دوباره برگشتیم ب زندگی،الان مدت زیادیه ک گوشیش رو رمز نمیزاره و کامل در اختیارمه ولی میدونم این هرزه راحت دل نمیکنه از کثافت کاریاش همیشه شک دارم ک یه گوشی داره سرکار،تا اینکه ایام عید چند روز تعطیل شد هرروز بچمو ب بهانه بازی میبرد تو حیاط مجتمع یه روزش اومد بالا گفت ای بابا گوشی این مرد همسایمون ک رفیق صمیمیشه مونده تو جیبم خودش داشته درب حیاط رو تعمیر میکرده دوباره از اون روز من حالم خرابه شک دارم ک گوشی خودش بوده چ کار کنم حالا بخدا روانی شدم
تو چقد مثه هیشکی نمیمونی...خیلیم عشقی خودت نمیدونی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.