در خانه، کودک خسته از یکجا ماندنم را سرگرم بازی میکنم بالا و پایین میپرم، خسته میشوم اما چه ملال؟! همین که در پس این تلاش ها و مهرورزیدن ها نگاه مهربان تو مرا تحسین میکند که یکی از معصومان روی زمینت را جان تازه بخشیدم مرا کافی که نه، بلکه عالیست...
کارهای منزل را یک به یک سامان میدهم، انگار سراب است، تمامی ندارد... ولی نه، بازهم ملالی نیست که فرستادهی خودت برایم گفته است هرچیزی را که درخانه، برای رضای تو جابجا کنم نظر لطف و آغوش رحمتت مرا در برمیگیرد... مگر در این دنیا چیزی بهتر و آرامش بخش تر از نظر لطف و رحمتت پیدا میشود؟!!!!
همسرم، همسر خسته از روزهای درخانه ماندن، کسل شدن و بهانه گرفتن را نه به طمع و توقع پاسخ های دل انگیزه جانانه، که با طمع به نگاه مهربان و دریای آرامش بیکران تو خدای خوبم، میخندانم، به ذوق میآورم همراهی میکنم تا نسیم دلانگیز نوازشت را روی لایه لایهی روحم حس کنم و چه شیرین است زیر بارش رحمت تو زندگی کردن و به زندگی عشق ورزیدن...
مرابرای خودت کن... اینگونه استوار خواهم بود، اینگونه آرام خواهم بود...
ممنونم...
بقول عزیزی از عزیزانت شما جبران تمام نداشته های من هستید....
خدای من، خدای بزرگ و مهربانم چه خوب که تو هستی، اصلا دیگر هرچیزدیگری نباشد، ملالی نیست، تو هستی تو ای مهربان...