من یساله از زایمانم گذشته و تو این یسال هر وقت هر جا هر زمان نیاز بود مادرم کمکم کرد به ما و همش هی خونشون بودم. حالا اقا یه سیزده بدر خونه ننش نرفتم لج کرده که اصلا طریقه ی زندگی من اشتباه بوده و خونه ی پدر مادرت باهم میریم باهم میایم. نمیخوام بری بمونی دو روز. دیگه نمیذارم بری و باید درست سر خونه زندگیت باشی. امشب قرار بود برم منو نبرد و حالا گریه کردم و التماس کردم گفت به هیچ وجه و تازه میگه نباید ناراحت باشی درست زندگیتو بکن