2733
2734
عنوان

داستان زندگیم+رفیق عوضی

1627 بازدید | 78 پست

♥️سلام تازه واردم میخواستم به یکی درد دل کنم یکم سبک بشم و اینکه این داستانی که میخوام تعریف کنم برای دو سال پیشه من میخوام عقد کنم ولی عذاب وجدان دارم حس میکنم خیلی گناه کارم😔

لطفا با دقت بخونید

سلام دوستان
دو سال پیش من با دوتا دختر دوست شدم سونیا و هدیه
هدیه با ی پسر دوست بود به اسم علی فوق العاده دختر باز بود و سونیا تازه با دوسپسرش کات کرده بود
من خیلی دختر خجالتی کم حرف بودم اصلا روم نمیشد تو ی جمعی حرف بزنم
هدیه منو تو یه گروه ادد کرد که با رفیق  علی دوست بشم
ولی من ازش خوشم نیومد و اون موضوع تموم شد تا اینکه یماه بعدش فهمیدم سونیا با اون پسر رفیق شد اولای شهریور بود که ی نفر دیگه رو معرفی کردن من ازش خوشم اومد ولی اون زیاد نه
خیلی خودشو می‌گرفت خیلی رو عصاب بود ولی به دلم نشسته بود
کم بیش چت میکردیم تا وقتی که هی میگفت بیا ببینمت
مهر ماه بود که دیدمش (دختر خیلی ساده ایم اهل آرایش‌های غلیظ مانتو های بدن نما نیستم)با فاطله حداقل 1یا2 متر ازش دور ایستادم و همش سرم پایین بود
بعد از اینکه منو دید کمتر دیگه با من حرف می‌زد از من خوشش نیومده بود
دیگه ازش هیچ خبری نشد تا بهمن بازم دو سه روز حرف زد دگیه جوابمو نداد من دیگه تصمیم گرفتم خودمو کوچیک نکنم
هدیه و سونیا از اون دخترا بودن که با دخترای خیلی بد میگشتن(اهل مشروب. قلیون و به شددددت پسر باز) ادامه داره.. 

اونموقع ها تو مدرسه اسم مهدی زیاد می‌شنیدم ولی نمیدونستم که کیه همه مسخرش میکردن یا ازش میترسیدن
هدیه ی گروه زد که منو با اون آشنا کنه من هی بهش میگفتم که میترسم منو ادد نکن هی بهم میگفت خودم هواتو دارم😔
هدیه گف آبجی منی، دوست دارم ت دختر ساده ای هستی من بد تورو نمیخوام اگه بد بود باهاش حرف نزن
گفتم باشه

اونموقع نمیدونستم که دارم چیکار میکنم نمیدونستم که میخواستن منو زمین بزنن

_منو تو گروه ادد کردن من زیاد باهاش حرف نمیزدم اومد پی ویم شمارمو خواست و عکسمو نمیدونم چرا بهش اعتماد مردم یه عکس براش فرستادم ولی زود پاک کردم

وقتی مدرسه اومدیم سر کلاس بودیم که یه دختر در کلاسمون زد و گفت که ثنا کیه من بلند شدم گفتم منم چیزی شده؟ بعد از کلاس رفت بیرون

تو کل مدرسه پیچید که من باهاش حرف زدم اونموقع نمیدونستم که کی گفته

سونیا با عصبانیت اومد پیشم گف باهاش حرف نزن زندگیتو خراب میکنه میره همه جا جار میزنه که با همید و من ترسیدم

سونیا بهم گف نترس به دوسپسرم میگم باهاش حرف بزنه دیگه بهت پیم نده منو تو همون گروه حرف زدید ادد کن(قبلش همه لفت داده بودن) 

نمیدونم سونیا به دوسپسرش چی گفته بود که ی ویس فرستاد بود به اون فحشای خیلی بد داد وگفت که به جهنم که ثنا لاله و نمیتونه حرفشو بزنه به تو چه ربطی داره 

سونیا این ویس فرستاد و گف همش تقصیر توعه که کات کردیم سونیا دیگه بهم پیم نداد و هدیه رو بلاک کرد

منم از ترس بدنم میلرزید 




ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
2738

تو کلاس نشسته بودیم که یکی از حیاط گف بچه ها مهدی رل زده صداش تا کلاسمون اومد و چن تا از بچه ها زدن زیر خنده
ی لحظه قلبم نزد!!!
اونروز حدیص با عصبانیت اومد پیشم گفت مگه من زیر گلوت چاقو گذاشته بودم که رفتی به همه گفتی من تورو با مهدی رل کردم
منم هاج واج نگاش میکردم تا چشمم خورد به سونیا و اون خنده پلید رو صورتش ی جوری با تمسخر نگام می‌کرد که هیچوقت یادم نمیره اون خندشو
قبل این سونیا میرفت بغل همه گریه میکرد میگفت تقصیر ثناس که من با عشقم بهم زدم همه بهم بد نگا میکردن
منم از ناراحتم قلبم کند میزد ولی آخر فهمیدم که سونیا با ی پسر دیگه ام حرف می‌زد و دوسپسرش فهمیده بود و کات کرده بود

خب

❌من واسم عشقت مرد💔 ❌من واسم خنده مرد💔❌ روز خوش ندیدم بعد تو💔❌من فقط صفر و صدم حد وسطم مرد💔❌من واسم رفیق مرد💔❌قلبم شد قبرستون وقتی کندم توش قبرتو💔❌یه روح شدم من به کل💔❌دستات دیگه دستای قدیم نی💔❌میده بوی غریبه ها رو💔دلم راه رفتنو میخاد....کنارت شب چقد خوبه...یه دل دارم توی سینه همون واس تو میکوبه...دلم موی تو رو میخاد...دلم روی تو میخاد....دلم بوی تورو میخاد😓.....هرکی دره شه سه دره... امشو مه دل غصه دره...چرخ و فلک بازی نده...گومبه مه یار بازیگره...هنوزم بهترین پسر تو این شهری تو.... هنوزم دلم میخاد اون لبای لعنتی تو هنوزم بهترین هدیه ی طبیعی تو هنوزم نفهمیدم چرا باهام قهری تو..هنو هرجا که میرم یه گوشه تنها میشینم هنو هرجایی بی من تاثیرشو میبینم هنو هرکی که میشناستتو تحویل میگیرم هنو اگه بهم بگن واقعا رفتی میمیرم منم هرجا که میرم یه گوشه تنها میشینم هنو هرجایی بی من تاثیرشو میبینم هنو هرکی که میشناستتو تحویل میگیرم هنو اگه بهم بگن واقعا رفتی میمیرم.در واقع بهشت وسط جهنم میدونی بذر رو کاشت....تماشای تو در واقع تماشای بهشته....در واقع بدن تو دستات خودش خانواده کشور و عشقه شدی جام جهانی وسط خونم شدی تنها انرژی که باهاش زنده بمونم در واقع من اصن عاشق اینم با تو توی زندون بمونم....منو دور از همه شهر و مردم کن...❌خَلآص❌
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز