دست راستشو بذاره رو سرمن بیچاره.پسرم دوسال و سه ماهشه از صبح تا شب درحال جیغ و گریه هست.هرچیزی رو میدم بهش تا ساکت بشه باز یه چیز دیگه میخاد.اگرم چیزی تو خونه تموم شده باشه بگم صبر کن بابا میاد میخره دیگه واویلاست.صبرم تموم شده .احساس میکنم طبیعی نیست پسرم.بقدری کلافه میشم ک بعضی وقتا حس میکنم اصلا دوستش ندارم.شماها چه میکنین با بچه هاتون؟
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
برای همه احترام قائلم اما لطفا کسی جز استارتر مگر برای پرسش سوال ریپلای نکنه روم🤍بله من کاملا مطلع هستم سایت تبادل نظر هست اما تبادل نظر دونفره رو به چند نفره ترجیح میدم…|•تصور کن نشستی تو یه کلبه قدیمی و بارونی که میباره، بوی نم چوب هارو دراورده و عطرش مستت کرده…تو همین حین که داری از پنجره جنگل بیرون رو نگاه میکنی هم هات چاکلت توی دستت رو جرعه جرعه میخوری…•|قشنگ بود؟ این رویای منه…رویای یه مادر، یک همسر، یک دختر🤍
دخترم همینجوری بود به خاطر سنشونه واینکه شما باهاش لجبازی نکن یعنی ی چیزی میخواد شما نگو برات نمیخرم براش دلیل بیار دخترم عاشق بستنی بود میرفتیم بیرون همیشه بستنی سرجاش بود ی بار واسش نخریدم تو خیابون قششششنگگگگ دراز کشید و جیغ میزد منم بی اعتنا بهش فقط گفتم واست خوب نیس چون یبوست داشت ی مدت ،اخرش دید واسش نمیخرم بلند شد اومد ولی باهاش قهر بودم خودش فهمیده بود قهر میکردم وباهاش حرف نمیزدم دختر خوبی میشد،هرچند الان۶سالشه ولی روزای سختی بود
عزیزم خوب خودت این جوری بار اوردی هر چی خواسته دادی هنوز دیر نشده از همین الان بزار دو سه ساعت گریه کنه دور از جون همه نی نی ها مامانم میگفت هیچ بچه ای از گریه نمرده که بچه تو دومیش باشه این نصیحتش به من بود من الان خیلی راحت یسری چیزارو از بچم میگیرم یسری چیزارو هر چی بگه بهش نمیدم و میگم نمیشه و میپذیره