برم یا نه ۱۲روزه ندیدمشون نزدیک خونمون هستن ولی یبار گفت برا ی بابا می ترسیم که دیابت داره پسرام میان خونمون درصورتی که مادر شوهرم میگه قرنطینه ام ولی دوروز پیش ته چین پختم بردم دم در دادم پدر شوهرم گرفت گفت مادر شوهرم نیس
خیلی دروغ میگه همیشه
نرو ولش کن فردا مریض میشن میگن فلانی ناقل بود چیزیم نبر.
خونشون نزدیکه پسرموازشیر برداشتم بهونه میگیره نمیدونم برم یا نه راه حل بدید
دیگه با زبون گفتن قندداره نرو اگه گلایه کردن بگو بخاطر حرف خودتون نیومدم . من الان دوهفته است نرفتم رفتنی خونشون مادرشوهرم ادای وسواسا رو در اورد گف مهمون میاد میره باید وایتکس بزنم همه جا
اره دوم فروردین رفتم عیددیدنی عقدم . جاریمم از طبقه بالا اومد نشست بعد من رفتم حیاط اومدم دستامو شستم جاری نشست اخه کاری نکرد بعد مادرشوهرم گف بی سلیقه دستتو بشور اه باید تاصبح وایتکس بزنم بعد گف البته اونیکه میشوره هم مناسب نمیشوره منم گفتم معلم بهداشت بازی در نیار سیزده بدرم نرفتم همسرم گف گفتم نمیخام بخاطرم وایتکس کاری کنه
به نظر من نرو فردا خدایی نکرده بگیرن میگن فلانی ناقل بود وگرنه ما جایی نرفتیم که ! مشکل ماهم برعکسه شماست عزیزم من چون بیمارستان رفته بودم گفتم شاید ناقل باشم نمیام جمعه اونقد زنگ زدن دیگه اعصابمو خراب کردن که پاشین بیایین باغ , آخرش رفتیم میگم به این خاطر نمیومدم میگه خب لباساتو شستی حموم هم رفتی ویروس هم اگه بوده مرده چرا الکی بهانه میاری! گفتم بلشه اره اینجوریه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
