دوست صمیمی من ۶ ماه تقریبا نامزد بود
ما باهم ۶ سال بود که دوست بودیم و صمیمی و همه چیمونو بهم میگفتیم یهوگفت خواستگار دارم و قراره نامزد کنیم و گفت خانوادشون مذهبین و ...
منم گفتم حواست باشه تغییرت نده ها به زور چادریت نکنه ها از خودت دور نشو ها
چون ما خیلی باز نیستیم
خلاصه نامزد کرد و از همون اول رابطه ی ما خراب شد عکس از نامزدیش نفرستاد و فک کنین من عکسای خیلی لختی ازش داشتم ولی گفت نه نامزدم خوشش نمیاد عکس بدم بهت
بعد چند ماه که رابطمون کمو کمتر میشد عکساشو تو پروفایلش میدیدم بی آرایش و با ساق دست و شلوار راسته و ...
خلاصه ما کامل قطع رابطه کرده بودیم بعد از ۶ ماه یهو اومد پی ویم گفت دارم بهم میزنم و شروع کرد به درد و دل که نامزدم شکاکه و ...
خلاصه از اونموقع رابطه ی ما دوباره شروع شد و اونم افتاد دنبال طلاق
یه بار وقتی رفتیم بیرون تو کافه ازش پرسیدم رابطتون درچه حد بود؟
میترسیدم جواب نده و ازم ناراحت شه
گفت نه باهم رابطه نداشتیم
آخه مگه میشه ۶ ماه نامزد باشی رابطه نداشته باشی تو بغل هم عکس میذاشت بعد میگه رابطه نداشتیم
گفتم خوب تو نامزدی آدم کنار هم میخوابه یه کاری میکنه (عقد بودن)
گفت نه فقط یه بار کنارهم خوابیده بودیم میخواست بغلم کنه نزاشتم
دیگه پیگیر نشدم
به نظرتون ادامه این دوستی مفیده؟