مادرشوهرم شهرستان خونه داره ولی میخواد بیاد شهر ما یعنی مرکز شهر... نصف بچه هاش اینجان میخواد بیاد اینجا خونه اجاره کنه شوهر من بچه اخریه خیلی لوس و بچه ننه هست قبلا هممادرش اینجا خونه داشته و شوهر من خیلی توی رقت و امد زیاده روی میکرد وقتی که رقت شهرستان یه نفس راحت کشیدم ولی الان باز میخواد بیاد و بدبختی اینجاست که فقط داره کنار خونه ی ما دنبال خونه میگرده میخواد خیلی نزدیک به ماخونه بگیره حتی به شدت دنبال یه واحد تو اپارتمان خودمونه شوهرمم به نگهبان سپرده اگه واحدی خالی شد بهش بگه که اجاره کنن..
همش ۲۴ سالمه اشتباهی اسممو گذاشتم پیرزن قابل تغییرم نیست
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همين الان با شوهرت اتمام حجت كن خونه واسه خودتونه يا مستاجرين؟
مستاجریم چه اتمام حجتی؟مگه جرات دارم بگممامانت نیاد نزدیک ما؟اینقدر بی آبرویی میکنه که نگو دیگه زنگ میزنه تمام خانوادش و میگه زنم نمیذاره مادرمو ببینم و هزار تا حرف دیگه هم میزاره روش و از زبون من میگه
همش ۲۴ سالمه اشتباهی اسممو گذاشتم پیرزن قابل تغییرم نیست