من خیلی تاپیک زدم در این باره ...
من فرزند خواندم و مامانم (آزاده )۱۶ ساله بودم که پیدا شد
از طرفی مادری دارم که رابطه خونی باهام نداره ولی کلی برام زحمت کشیده و من عاشقشم
هر دو شون بیمارن و به من نیاز دارن شاید ولی خب مامانم
دور و برش خیلی شلوغه بابام هست مامان بزرگم هست خواهرم هست خیلی هواشو دارن خیلیی از طرفی بیماریش آسم شدیده و ۱۵ ساله که عادت کرده دیگه
ولی آزاده تنهاس اگر من نرم شاید به زور حتی بتونه یه لقمه غذا بخوره (ام اس داره)
شما بودید پیش کدومشون میرفتید ؟