2733
2734
عنوان

بعد از جداییم

2603 بازدید | 110 پست

این چند وقته فکر میکردم و با خدا حرف میزدم و تشکر میکردم که سختیا رو گذروندم و همه چی رو روال افتاده. دو شب پیشم گفتم قرنطینه حوصلمو سر برده ها اه. پاشدم کلی رقصیدم. یهو وسط ریمیکسه یه آهنگ از شادمهر اومد یهو. اون خیلی شدید دوست داشت این اهنگو. زدم بره بعدی ولی یهو نمیدونم چم شد. مرگو به چشم دیدم. حمله عصبی یا پنیک اتک بهش میگن. نمیدونم چرا اینجوری شدم. چرا الان!!!! قلبم از سینه داشت میزد بیرون گفتم الان میمیرم. گر گرفته بودم. چهرش یهو اومد تو ذهنم. خلاصه نشستم سر جام گریه کردم تا ۴ صب. یه ریز. بی وقفه. دیگه آخرش ذکر گفتم صلوات فرستادم دوتا سوره خوندم باز خفه نمیشدم‌. باورتون نمیشه همون لحظه واسم پیام اومد ازش. با یه شماره جدید. یه اهنگ افتضاح غمگین. میگفت تو خاموشی خونههه خاموشه. خیلی بد بود آهنگش. بعد هی نوشت. نوشت. چیزایی که مطمین بودم بعد از جداییمون بهم میگه.

گفت من چند ساعته دارم عکساتو میبینم دیوانه شدم. به حد مرگ دلم برات تنگ شده. از شدت کلافگی نمیدونم باید چیکار کنم.....
 میخوندم پیاماشو ولی جواب ندادم میخ شدم رو گوشی. تهشم بلاک کردم. کارش درست نبود. میدونه که من چقد اذیت میشم. خود خدا شاهده که من چقد زور زدم و تقلا کردم که به جدایی نکشه. چجوری کمبود محبتشو داشتم و حس میکردم از من متنفره. بعد از قهرمونم هرچند روز یه بار پیام میدادم که حیفه. من میخوام زندگی کنم. اگه مشکلی هست من حلش میکنم. منو کشوند مشاوره من با کله دوییدم رفتم فکر کردم میخواد درست شه همه چی. اونجا به دکتر گفت حالیش کنین که من نمیخوام. نمیفهمه. دکترم بعد از کلی حرف گفت دست و پا نزن. اصلااااا این برای تو زندگی نمیشه. برو.
بعد حالا که همه چی تموم شده اینجوری میگه. چند روز پیشم گوشی مامانم دستم بود رفتم تو واتساپش دیدم اون پیام داده به مامانم روز مادر. ببخشید پسر بدی براتون بودم. ببخشید اذیتتون کردم. منو حلال کنین. شما همیشه مادر من میمونین.
مامانمم خیلی خوب و گرم جوابشو داده بود.

الان من حالم اصلا خوب نیست. میدونم خیلی جدی به مشاوره و دکتر احتیاج دارم.  از فکر تنهاییش حالم بده. اگه باهاش ازدواج نمیکردم الان حال دوتا آدم این نبود. خانوادم انقد درگیر من نمیشدن. یا اینکه میگم کاش عاقل تر و کامل تر بودم. بهتر زندگی میکردیم. این فکرا داره اذیتم میکنه. با دوستم درددل کردم بهش گفتم کاش اون امسال ازدواج کنه. خیلی زود. من دلم میگیره مسلما. ولی خیالم راحت میشه. از ته دلم دوست دارم همیشه خندون باشه. فکر ناراحتیش منو رواااانی میکنه.

بعدش با اینستای دوستم رفتم تو پیج کاریش. دیدم کلیییی دختر فالو کرده. و بینشون دوست دخترای سابقش و یه دختری از اقوام که من خیلی روش حساس بودمم هست. گفتم بفرما احمق. فکر کردی بیکار نشسته‌. دو روزه خون گریه میکنی واسش.

ببخشید بچه ها خیلی حرف زدم. خودمم نمیدونم چند چندم.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ناراحت نشی ولی همسرت چقدر آدم عوضی بوده 

دقیقا طبق هورمونهای بی شعورش عمل می کنه 

وقتی زنی برای خودشه، براش بی ارزشه 

وقتی از دستش رفته براش تقلا می کنه 

شما هم چون پس زده شدی آنقدر سخته برات

2728
2738

آخی عزیزدلم نمیدونم چی بگم عشق بوده بینتون وه یه سری مشکلات باعث شده که دور بشین ازهم ایشون اینجوری گفته عزیز دلتنگی چیز خیلی بدیه همین که اومره خودش یدنیاس عزیزم.نمیشه بهم برگردید؟وقتی همو میخواید آدم اشتباه میکنه‌موقع عصبانیت یه چیزی میگه اجازه نده کل زندگیت بشه حسرت

اززندگیم لذت میبرم"قانون جذب♥️

اصلا بهش فکر نکن مردا همینن به محض اینکه برگردی ذره ای تغییر نمیکنن هیچ بدتر هم میشن خودتو گول نزن که ممکن بود درست بشه منم همسرم بعد گندی که زد پیام میداد که عکساتو دیدم و نمیتونم بدونه تو و این چرتو پرتا ولی تا همو میدیدیم بهم میپرید... نصیحت من به تو اینه که هرچی پیام داد به خودت بفهمون که دروغو تظاهره.. بندازش از ذهنت بیرون فکر کن مرده چهلشم دادی تموم شد رفت نهایت یه سالگرد بگیری...

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز