2733
2739

الان رو میگم نه 20 سال پیش ....




پسری که مثلا داروساز یا دندونپزشک یا پزشک باشه 

و خواستگاری دیپلمه یا لیسانسه رفته باشه و ...



خیلی عجیبه مگه؟؟

اتفاق میفته رفیق...شاید دیرتر شاید دورتر...زمانیکه صدای قهقه ت خط بطلان میکشه بر تموم غمهاییکه کنج دلت جا گرفتن تا یاداور روزهایی باشن که هرچند سیاه هرچند تلخ اما گذشتن..طاقت بیار و ببین اون اینده ای رو که حق توئه..خدا هواتو داره خدا هوامونو داره دلسرد نشو از های و هوی گذرای باد..اتفاق میفته رفیق..❤💪


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

نه ندیدم

پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!                                         تا که بگویم غم دل بیشتر                                          دوست ترت دارم از هرچه دوست.                               ای تو به من از خود من خویشتر.                               دوست تر از آنکه بگویم چقدر.                                    بیشتر از بیشتر از بیشتر
2738

نه ندیدم معمولا پزشکها دنبال کسی هستن که مثل خودشون پزشک یا سطح علمی بالایی داشته باشه 

خدایا مراقب ویهان وماکانم و همسر عزیزم باش  قربون دوتا پسر تپلم برم من..اگه جواب بی ادبیتو نمیدم یعنی در حد من نیستی پس انقدر خودتو خاروخفیف نکن و زور نزن 

بنظرم دورش تموم شده 

تا ب ما رسید وا رسید

کاشت ناخن سبکِ روسی😌❤زیبا و عَسَلی مَسَلی NAIL BY MARAl💅 حافظ سوره قل هوالله احد،   سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ یِ حیوونِ  حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميّه بود. کپِ پنگوئن بود. هميشه هم مثلِ پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه.يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي که مي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کُپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم.خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر. نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد اینکه خوبه بعضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز