هر وقت نامزدم مياد دنبالم كه بريم اونجا استرس دارم
يه مادر پيري داره يعني اونقدم پير نه ولي پا درد اينا داره خيلي هم دوستش داره بعذ من هروقت ميرم هميشه ظرفاي كثيف هست بعد بخوام يه چيز درست كنم واسه خودمون دوتا مجبورم ظرفا بشورم توش يه چيز درست كنم روم هم نميشه همش نشورم
جدا از اينا پدز شوهرمم ميگه برو بشور ظرفا
نامزدمم همينجور اما نه اينجوري كه اذيتم كنه فقط واسه كمك ب مادرش ميگه كه پا درد داره
مادرش هم تا ميشينم جلوش شروع ميكنه به متلك گفتن و حرفاي نيش دار كه دله آدم ميشكنه چند بار با شوهرم در اين مورد كه مادرش حرفاي تلخ ميزنه گفتم اما همش ميگه داره باهات شوخي ميكنه به دل نگير ديگه ميدونم اگه بيشتر بگم دعوا ميشه چون مامانشو دوست داره
نميدونم چيكار كنم از خونه اشون بدم مياد دلم نميخواد برم اونجا تو اين اوضا كرونا هم جز خونه جايي نداريم بريم كه يكم فرار كنم از خونه اشون
شما هم ميرين اينا عاديه براتون؟ يا خونه مادر شوهر راحتين؟