اونوقت من ۱۵ سابم بود شبیه بغض یا کریم بودم با یه من سیبیل یواشکی رژ صورتی جیغِ براق میزدم با پوست سبزهههههه و ابروهای خالییییییییی که انگار بذر پاشی نشده تو همین دوران هم فک میکردم خیلی شاخم و خیلی خشکلم موقع بیرون رفتن از خونه یکم صابون مایع میزدم به ابروهام حس میکردم پررنگ میشه😑 یه زیلتم زیره بالشتم قایم کرده بودم هرروز صب که بیدار میشدم میکشیدم بالای لبم به خاطر همین الان بالا لبم مثه بالا لبِ اصغر سگ سیبیله با تمام این ریخت قیافه تو هرجمعی دوربین میدیدم مثه میمون میپریدم جلوش یعنی خاک برسرممممممممممممممم بعد تو دوران راهنمایی میخواستم بگم خیلی خوبم استینامو تا ارنج بالا میزدم انگار قرار دعوا با پسرِمحمود یه وری دارم با کلی پشم توی دستم من نگم دیگه سنگین ترم نه.....😑😑😑😑😑
از این خز بازیا فقط من داشتم فک کنم حالا باز یادم اومد میگم خاطره ای از دوران طفولیتتون دارین بگین😑😑😑😑