من یبار ازدواج کردم شوهرم معتادشد و جداشدم بیست سالمه دو سه ماهیه نامزد کردم دوباره اما نامزدم خیلی فحاشی میکنه همش بهم میگه مثل سگ میزنمت و عنتری و.. خیلی بد و بیرا میگه اصلا یکدرصدم نگید جداشو چون برام ممکن نیس اما واقعا خستم گاهی به سرم میزنه خودکشی کنم خیلی شرایط بدی دارم توروخدا چیکارکنم یکی راهنمایی کنه 😭
■دیوانه جان ! , تو چه می دانی , کسی که همه چیز را می سپارد به دل , چه رسوایی می شود , حالا هِی نیا , حالا هِی نباش , حالا هِی گوش هایت را بگیر , چشمانت را ببند , و باور نکن که عشق , مرا چه لامذهبی کرده است , که به هیچ صراطی جز تو , مستقیم نمی شود ... ■ ■مـن به خودم تمامت را قول داده بودم .گفته بودم سهم من خواهی شد .تو در تمام جاهای خالی زندگیم پر شده بودی .تو تمامت سهم من بود .آنچنان در آینده ام روشن به نظر می آمدی که تمام گذشته را خط زده بودم .تو قول من ، به خودم بودی ...بیا و مرا پیش خودم بد قول نکن …■ ■یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی؛؛یادت بخیر یار فراموشکار من! ■
معلومه که اینجوری تربیت شده..فحاشی براش عادیه. ..والا زندگی باهمچین مردی خیلی سخته..منکه خانواده شوهرم اذیتم میکنن خیلی حالم گرفته میشه چه برسه به اینکه خودشوهرمم اذیتم کنه.
وای راست میگه بهم بزن عزیزم چرا یک اشتباه رو دوباره میخوای تکرار کنی دختر این کارا چیه ب خانوادت بگونمیخوام تا زنگ بزنند چیزاشم پس بده وای خدایا عزیزم تورو خدا فکر خودت باش بدبخت خودت نکن دوباره
🤲🤲برای من هم دعا کنیدبرای سلامتی بچم صلوات بفرستین انشالله همه چیزاش ب خوبی پیش بره التماس دعا چون خیلی منتظر بودیم 🤲🤲🤲حاجت روا باشید