من ۲۳ سالمه و سال ۳ دانشگاه هستم الان یکسال و نیم است که با یکی از همکلاسی هام که ۳۳ سالشه در ارتباط هستم تو این یکسال و نیم خیلی خیلی بهش نزدیک شدم حتی رابطه اون طوری هم باهاش داشتم هر دوتامون دندان پزشکی می خونم یعنی ایشان یه لیسانس داشته بعد از چند سال دوباره کنکور داد دندون قبول شد چهره اش معمولیه ولی خیلی خوشتیپه خیلی به خودش می رسه. خیلی خیلی خوش اخلاقه .تو رابطه دقیقا همون چیزی است که من میخوام ولی وضعیت مالیش خوب نیست با کارهایی که تو دوران دانشجویی میکنه در حد زندگی مجردی خودش درمیاره خونواده اش هم یک خانواده پر جمعیت تو شهرستان هستتد البته همه ازدواج کردند فقط این و خواهرش موندن که اون هم پزشکی میخونه من خودم یه چهره و قیافه خیلی معمولی دارم تک فرزندم وضع مالیمون هم خوبه .الان شرایط طوری شده که دوست دارم یه قدم جلوتر برم تو رابطه یعنی دوست دارم عقد کنیم بعد از فارغ التحصیلی عروسی بگیریم پسره هیچ مشکلی با این موضوع نداره فقط میگه بابات راضی باشه که مامانم میاد خواستگاری ضایع نشیم ولی بابام به شدت با این ازدواج مخالفه .حتی تهدید کردم اجازه ندی بلائی سر خودم میارم ولی گفت هر غلطی دوست داری بکن .میدونم بدون اون زندگی برام هیچ ارزشی نداره .از طرفی بابام هم بدش نمیاد با پسر عمه ام که پزشکه ازدواج کنم .به نظرتون چطوری بابام رو راضی کنم