2726
عنوان

جاری

435 بازدید | 32 پست

یه جاری دارم از نامزدی تا عقد و عروسیش واسش همه کار کردن.تمام عیدهاش،تمام تولداش،پاگشا،کلی عزت و احترام.خیلی تحویلش گرفتن چون همشهری خودشون بود.من مثلا هیچ عیدی نداشتم.خیلی ناراحت می شدم و وقتی هم گفتم گفتن حسودیت میشه.تمام اون روزهای بد گذشت.حالا همون جاری اصلا دوست نداره شوهرش با خانوادش بره و بیاد.ما دیر به دیر می بینمشون.شوهرشم مثل ماست هیچی نمیگه.حتی شوهرش جرات نداره با خواهرش حرف بزنه چه برسه به من.

الان قدر من دستشون اومده چون من الان همیشه دعوتشون می کنم،میرم خونه هاشون،همش بگو بخند دارم باهاشون.

الان هیچ مشکلی نیست،فقط دلم گرفت واسه اون روزها که راحت من می فروختن بهش😔


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730