من چند روز پیش همین حس رو داشتم ،دیگه دلم نمیخواست خونه بمونم، تا اینکه یه مطلبی خوندم ،نوشته بود خدا رو شکر کنید نگفتند داعش حمله کرده از خونه هاتون فرار کنید ! بعد با خودم فکر کردم اگه خدای نکرده اینطوری شده بود ،من باید چه چیزایی بر میداشتم ،مدارک ،طلا، پتو، شیرخشک، لباس، پوشک ، فرش،اسباب بازی بچم
بعد نگاه کردم دیدم حیفم میاد یخچال، مبلمان ، فرشها، تختخواب و.... با خودم گفتم چه چیزایی دور و برم هست که قدرش رو نمیدونم ،خدا رو شکر که مجبور نیستم از خونه فرار کنم، آب گرم، لباس مناسب، تختخواب گرم و نرم، آرامش و ... باور کن دیگه دوست نداشتم از خونه برم بیرون، چایی ریختم ،پسرم رو بغل کردم تلویزیون تماشا کردم