میدونی شوهر من کلا تو انجام کارها باید سیخش کنی خودشم اینو همیشه میگه حتی تو خونه ساختن و وسایل خونه خریدن .ما عقدمون طولانی شد بخاطر درس من و خونه ساختن بود این اخریا اعصابم خورد شده بود من به شخصه از سال دوم عقد به اینور اعصابم داغون بود و بحث داشتیم بعد بهش میگفتم میگفت تو باید به من میگفتی و فلان که زود شروع کنیم خونه رو .درباره بچه هم خیلی دوست داره همش از بچه میگه ولی یک مدت بود که زیر خرج وسایل خونه بود و هنو نخریده بودیم باهاش حرف میزدم اعصانی میشد و میگفت بریم خونمون بعد و فلان و هنوز وسایل نخریدیم منم درکش میکردم من منظورم موقع عروسیمون بود .ما عروسیمون و گرفتیم اول عقدمون فقط میریم خونمون همین ولی دیشب باهاش حرفم
بچه ها من میخوام تو ۳۲ سالگی بچه دار شم. بعد درسم. نمیخوام اصولی تربیتش کنم و وهمه وقتمو براش بزارم. دیر نیس بنظرتون؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
میخواستم ماه تولدش به جای اردیبهشت تیر باشه تا اخلاقش مثل مامانم باشه...
هیچی والا ما قصد کردم و توکل به خدا و نماز و دعا و غسل مخصوص و دعای مخصوص و حسابی در ارتباط با خدا بودم و همسرم گفت این ماه اقدام کنیم تو هم که امده ای منم کلی بهش کلاس گذاشتم که بچه صبر میخواد و حوصله و اگه جا بزنی چیکار کنم و ... خلاصه اطمینان داد که بچه میخاد و نمیترسه و کنارمه... منم دقیقا روز تخمک گذاریم بود با همون اقدام تموم شد و به شوهرم ماموریت خورد بره شهر دیگه قشنگ سه هفته نبود روزی که اومد با برگه ازمایش و یه جفت جوراب و بیبی چک سورپرایز شد ... صبح ساعت ۸ داشت تو خونه داد میزد از خوشحالی... هیچ وقت یادم نمیره ...
من بد ترین دوران حاملگی و گذروندم و اگه صبر شوهرم نبود واقعا وحشتناک تر از این هم میشد... بخاطر همین امادگی مرد مهم تره
دیشب باهاش حرف میزدم گفتم تو نمیخوای و منم دیگه نمیخوام و بزار چهارسال پنج سال دیگه ترسید .ما با کاندوم رابطه داریم اصلااااا قرص نمیخورم .بعد مردا بچه دوستن ولی اکثرا از مسئولیتش میترسن درسته باید راضی باشن چون امادگی میخواد پدر شدن ولی ما خانوما هم باید سیاست داشته باشیم. مثلا میگفت سن تو مهمه نه من ولی در صورتی که سن پدر هم مهمه و فاصلش با بچه تاثیر گذاره.اون سری میگفا فلان دوستم از من کوچیک تره دوتا بچه داره ببین وقتی اینو میگه یعنی کمبودش و حس میکنه شوهر من به شدت مغروره و مطمعنم نمیاد نمیگه بیا بچه بیاریم فقط از طرف خودش منظور .من یکساله دارم به بچه فکر میکنم و احساسم اینه تو خودم این نیاز و حس کردم چون اهل خوشگذرونی نیستم با دوستام برم بیرون و ...شوهرم هنش سرکاره منم تو خونه .ولی دارم جوری باهاش صحبت میکنم که اگه تو نخوای منم نمیخوام که از طرف من فقط نباشه پینشهادش
ببین اصلا تحت فشار نزارش مردی که پول تو جیبش نباشه و تحت فشار باشه خیلی گناه داره و ذهنش درگیر میشه ... باهاش بحث نکن واقعا سخته ... بهش بگو برای بچه ولی یه جوری که خودش بیشتر ذوق کنه و بهت التماس کنه زودتر بچه دار بشین
خداروشکر دیگه چه بهتر خیالتم راحته... من همه چیزم از پدر شوهرمه هم خونه هم ماشین ولی خودمونم پس انداز داریم...
الانم پدر شوهرم میخواد ماشین خودش و عوض کنه این ماشین که دست ماست هم میخواد شوهرمم میگه بعد قرنطینه ماهم ماشین میخریم پول تو دستمون هست ولی خب تا الان از مضایای رایگان بهره بردم☺
