2737
2734

سلام  خیلی خسته شدم از وضعیت زندگیم همه ی تلاشم رو کردم الان فقط دیگه دوست ندارم کنار همسرم باشم از طرفی دو تا دختر کوچیک دارم و تا الان فقط بخاطر اونا موندم.سنم کم بود وبی تجربه بودم بطور ناخواسته دوتا بچه اوردم و همه میگفتن سر عقل میادبهتر میشه,خودمم هر بار کاری میکرد یک بحثی میشد و بعد به ناچار میبخشیدمش چون راه دیگه ای نداشتم و الان خیلی پرو شده و میگه دوست دارم با وجود کرونا همش میره بیرون حتی 13 با دوستاش رفت و اصلا رعایت نمیکنه وخیلی نگرانم . اکثر مواقع با دوستاش بیرونه و مشروب میخوره و شرطی پاستور بازی میکنه اگه مانعش بشم عصبی میشه داد میزنه یا منو کتک میزنه  قبلا خیانت کرده بود و انکار میکرد.چند ماه پیش باکمک ضبط صدا فهمیدم به یه زن بیوه با دوستش تجاوز کردن اینجور که میگفتن دختره رو مست کردن و بعد که به دختره زنگ میزدن جوابشونو نمیداد صدا هاشو دارم به روش نیاوردم چون پرو میشد ولی وقتی کنارشم حالم ازش بهم میخوره بخاطر همه ی کاراش و بوی مشروبی که میده وقتی دیدم ادم بشو نیست دست از کنترل کردنش برداشتم با وجود اینکه بچه ها کوچیک بودن و مخالفت هاش درسم رو شروع کردم الان چیری نمونده دو ترم دیگه لیسانس میگیرم بعضی وقتا از خودم بدم میاد که چرا موندی بخاطر بچه ها پس خودت چی؟ همسرم علاوه بر اینها دست بزن هم داره عصبیه وبی احساس بشدت به خونوادش وابسته هس و همه ی اموالش رو بنام اونا کرده,ما با خانواده همسرم زندگی میکنیم و چندین بار جلوی فامیل و به خودش گفتن از خونه ما برین و حتی توهین کردن وبهش میگم بیا از اینجا بریم  میگه نه من نمیرم ولش کن هر چی میگن با اینکه دو تا  پسر دیگه دارن تو خونه هر کار دارن به همسر من میگن که انجام بده چند ساله از بین بدو بدتر,بد رو انتخاب کردم و به خودم میگم حالا که موندی بخاطر بچه ها بپذیر وهیچی نگو وبه رشد و پیشرفت خودت فک کن وفکر کن نیس ولی کم آوردم دیگه دوستش ندارم نمیخوامش ازش خجالت میکشم اکثر مواقع مسته.بودن یا نبودنش برای بچه ها فرق نداره خیلی کم میبیننش و وقتی خونس خوابه  یکی از خصلت های خوبش اینه برای مخارج منزل کم نمیذاره و همه چیز میخره یعنی خوراکی.با وجود نداشتن مشکل مالی وسایل اگه بخوام بخره باید کلی اصرار کنم اگه خانوادش مخالفت نکنن میخره چون پولاش دست اوناس.پیش وکیل رفتم و گفت صدا های ضبط شده اثباتش نمیشه کرد ولی  وقتی مسته اگه ازش مشروب بگیرن دادگاه حق بهت میده و میتونی جدا بشی و بچه هاتو بگیری.ولی میترسم چون کار ندارم و مقداری پس انداز دارم اندازه خرید ماشین یا رهن یه خونه خوب.وضع مالی خانواده همسرم خوبه و به بچه ها میرسن چون با اونا زندگی کردیم.خونوادم میگن بچه هاتو بذار و جدا شو شرایط مالیت که بهتر شد اونا بزرگ تر بشن مطمين باش برمیگردن پیش تو,وگرنه زندگی کن تنهایی سخته بخوای بزرگشون کنی من تا الان بخاطر اونا موندم وبا وجود اینکه خیلی شیطونن و انرژی میگیرن ازم بازم نمیتونم دل بکنم ازشون این شرایطم نمی تونم تحمل کنم و خسته شدم نمیدونم چیکار کنم ؟کسایی که بچه هاتونو تنهایی بزرگ کردین بگین لطفا از پسش بر اومدین و اونایی که بچه تونو گذاشتین,تونستید دوریشونو تحمل کنید و بچه ها با دوری شما کنار اومدن صدمه ندیدن؟

منم دوتا پسر دارم یه زمانی شوهرم برای کار رفت یه شهر دیگه متاسفانه فریب دوستان ناباب خورد و دچار اعتیاد شد اما من نمیدونستم اعتیاد چیه اخه دور و برم ندبده بودم این همینجور درگیر بود تا اینکه خانوادش بهم گفتم ایجورشده اونقدر دعوا ش کردن و خفتش دادن تا با پای خودش رفت کلاس ان ای...منم قبل از اینکه بره این کلاس ها قصد جدایی داشتم میخاستم بچه هامو خودم بزرگ کنم به پشتوانه خانوادم اما شوهرم خیلی مرد خوبی بود دلم نمیومد میدونستم ساده بوده گول خورده الان چندساله که سالم و پاکه و داره زندگیش اداره میکنه دور دوست جماعتم خط سیاه کشیده......من میگم هرچی خانوادت میگن درسته...هرچند دوری از دخترات برات خیلی سخته 


هیچ راهی نداره ک شوهرت ادم بشه؟؟؟؟؟؟؟

جزعشق،،،،،جهان،نکته ی ارزنده ندارد.......

[QUOTE=130984658]منم دوتا پسر دارم یه زمانی شوهرم برای کار رفت یه شهر دیگه متاسفانه فریب دوستان ناباب خورد و دچار اعت ...[/QU

ممنون که خوندی عزیزم.نه من دیگه امید ندارم بهش چون تنهایی تلاش کردن فایده نداره تا خودش نخواد نمیشه  بهش میگم من کنارتم بیا بذار کنار ما دو تا دوختر داریم بخاطر اونا ولی  میگه مشروب عشقه تا آخر عمر میخوام بخورم .صدا هاشو که گوش میدم همه ی دوستاش لاتن هیچ کدوم درست و حسابی نیستن واقعا کم اوردم   

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

[QUOTE=130984658]منم دوتا پسر دارم یه زمانی شوهرم برای کار رفت یه شهر دیگه متاسفانه فریب دوستان نابا ...

شوهرمن با پای خودش رفت کلاس....این کلاس ان ای فقط صرفا برای مواد نیستا...برای اعتیاد ب پاسور الکل مشروبووو همچی میشه بخدا اگه بره زندگیش از اولم بهتر میشه کاش میشد میرفت دخترات گناه دارن 

جزعشق،،،،،جهان،نکته ی ارزنده ندارد.......
2731

همش دروغ میگه گفتم فردا خونه بمون لطفا گفت باشه. ولی شنیدم فردا با دوستاش برنامه ریختن برن بیرون تا من سرم بندکاری بشه تو خونه,یواشکی میره بهشم زنگ بزنم میگه یه ساعت دیگه میام ولی چند ساعت میگذره نمیاد بهشم چیزی نگم آخر شب میاد از استرس اینکه کرونا بگیریم خیلی میترسم اصلا رعایت نمیکنه 

الان ک خیلیا مشروب میخورن ...تو جامعه عادی شده ..واما احتمالا همسرت رفیقاش بدن ..سعی کن از رفیقاش دورش کنی...ولی یچیزی ک خیلی ناراحتم کن کتک بود خیلی ناراحتت شدم حق نداره این کارو باهات بکنه 

جزعشق،،،،،جهان،نکته ی ارزنده ندارد.......

کاری ک من کردم این بود....گوشیشو یواشکی برداشتم شماره دوستاشو بلاک کردم گوشیشم ازش گرفتم دادم مامانم تا یکسال بدون گوشی سرکرد دوستاش ازسرش افتادن ...

جزعشق،،،،،جهان،نکته ی ارزنده ندارد.......

[QUOTE=130986448]شوهرمن با پای خودش رفت کلاس....این کلاس ان ای فقط صرفا برای مواد نیستا...برای اعتیاد ب پاسور الکل مش ..

خدارو شکر چه خوب 

نمیاد کلاس هر چی گفتم قبول نمیکنه یه بار چهار سال پیش به زور بردمش مشاوره دونفری و جدا باهامون حرف زد و بعد که چند جلسه رفتم خودم بهم گف جدا شو تو فقط بیست سالته این فایده نداره باید خودش بخواد که تغییر کنه... 

2738

عزیزم ناراحت خودت نکن منم شرایطم سخت بود گذروندم الان نمیگم عالی عالی ولی خیلی عوض شده....برو مشاوره خوب برات تصمیم میگیره بهرحال اونا کارشون همینه امیذت بخدا باشع

جزعشق،،،،،جهان،نکته ی ارزنده ندارد.......
کاری ک من کردم این بود....گوشیشو یواشکی برداشتم شماره دوستاشو بلاک کردم گوشیشم ازش گرفتم دادم مامانم ...

چند باره خطشو خونوادش عوض کردن ولی فقط یه هفته بعد کلی شماره دوباره تو گوشیش بود .قبلا خیلی باهاش برخورد میکردن ولی الان ولش کردن نصف شبم بیاد فقط چندتا سوال میپرسن ازش همین...تا منم میرم میگم اینجوری کرده عین همونو بهش میگن و میاد با من دعوا میکنه 

منم توقع عالی عالی ندارم به هر حال همه یه سری مشکلات دارن یه سری تفاوتها هست ولی همه ی خط قرمزامو رد کرده تقصیر خودمم بوده چون خیلی بخشیدمش 

الان همش ویس روانشناسی گوش میدم و میخوام رو خودم کار کنم دوست ندارم بیشتر از این عذاب بکشم تو این زندگی ,این حقم نیس ولی شرایط اقتصادی خیلی بده برای همین میترسم بچه هامو بردارم کم بیارم و بعدا بگن ما اونجا رفاه داشتیم چرا مارو تو شرایط سخت بزرگ کردی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز