ما هنوز عقدیم شوهرم یه سهر دیگ کار میکنه چون بهش گفتن دورکاری بابد انجام بدی اومده شهرمون چند رور خونه مادرم هستیم چند رورم خونه ماددشوهرم دیروز رفتیم ماهیگیری غروب برگشتیم خیلی خسته بودم مادرشوهرم گفت شام درست کن هرچی ک خودت دوست داری گفتم باش اومدم تو اتاق ب شوهرم گفتم کاشکی خونه خودمون بودیم گفت چطور گفتم الان میخوابیدم لارم نبود شام درست کنم اینو ک گفتم میگه تو وظیفته برای مادرم کار کنی میخاستی کار نکنی چرا شوهر کردی خیلی ناراحت شدم بعدش ارم عڋرخواهی کرد ولی بازم هنوز دلم اروم نگرفته ناراحتم خیلی
از الان کار نکن که پر رو نشن
جدا شو بدرد زندگی نمیخوره
دیگه حرفشو زده دیگه باید کار کنی🙄
یدونه میزدی تو ........ 😡😡😡
کمک کنی اشکال نداره سعی کن تبدیل به عادت نشه
ی مقدار درک همسرت پایینه
الان هر جوری شروع کنی باید تا تهش همونجوری پیش بری
بگو پس شماهم وظیفته خونه پدرم واسه پدر مادرم کار کنی.اینکارو میکنی؟
حالا یه شام درست کردن به جایی برنمیخوره ولی اقاتون هم میتونست با زبون خوش بگه اینطوری ناراحتی پیش نمیاد
فقط عنوان تاپیکت و خوندم
خواستم بگم خدا ب دادت برسه بااین طرز فکر شوهرت
درک همسرت پایینه. اگر میخوای باهاش ادامه بدی اونقدر کند و بد کار کن که از خیر کمک کردنت بگذرن.
#کرونا
حرف شوهرت که بد بوده ، حالا شام چیزی درست کردی؟چی درست کردی؟
عزیزم درک همسرت پایینه پس هوایت به کارای خودت باشه وسیاست داشته باش وگرنه همش میشه وظیفت ازالانم واس هرچیزی چشم بگی‌وکارکنی خونه مادرشوهرت دیگ ازپس نه گفتن برنمیای
حرف دلشو گفته هاشوهرت حواست باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
