حالم بده خیلی بد
نمیتونم فراموش کنم با اینکه یک سال میگذره ازین داستان
هیچ کاری تو زندگیم نکرده واسم
لطفا نپرسید چجوری دزدیده
چون فرقی نمیکنه
من خسته ام فقط
خسته ازین که بخاطر سلامتی مادرم نمیتونم با بابام دعوا کنم و ازش پس بگیرم
خسته ازینکه یتیمم
خسته ازینکه بویی پدر نبرده بابام
خسته ازینکه هزار جور بیماری گرفتم
خسته از همه چی