سلام به همه دوستان
علیرغم کار و مشغله زیاد واجب دیدم که تجربه خودم رو به خاطر ماه ها عذاب و رنجی که کشیدم به اشتراک بزارم تا شاید راهگشای یه مامانی مثل خودم باشه
پسر کوچولوی من تیرماه به دنیا اومد و علیرغم تلاش زیادی که کردم فقط یک ماه شیر خودم رو خورد، تا اینجای کار همه چی خوب بود و فقط کولیکای شبانه گاهی اوقات بی خوابش میکرد🙂
از ابتدای ماه دوم که مجبور شدم شیر خشک بهش بدم عذاب و کابوسی که هفت ماه زندگیمون رو مختل کزد و شیرینی و لذت اومدن مهدیارم رو ازم گرفت شروع شد، مهدیاری که با فاصله شونزده سال از برادر بزرگترش به دنیا اومده بود و کلی ذوق اومدنش رو داشتیم☹️
دل دردای شدید، اسهال وحشتناک روزی دوازده سیزده بار،بی قراری، بی خوابی، گریه های مداوم، ازین دکتر به اون دکتر، هر دو هفته تعویض شیر خشک، سونو گرافی، آزمايش....😩
خیلی روزای سختی بود، هر کی یه دکتر جدید معرفی میکرد به سختی ازش نوبت میگرفتیم
هر کی یه چیزی میگفت، هزار تا عیب رو بچم گذاشتن
چهارده تا شیر عوض کردیم، چقدر دارو خورد
شیر خشک نئوکیت و نوتریژن هلال احمری...
دکتر فوق تخصص آلرژی،گوارش، طب جدید،. طب سنتی، حتی حجامت آلرژی براش انجام دادیم
طفلک دائم بی قرار بود، شیر از گلوش پایین نرفته بی قرار میشد و دل پیچه و اسهال...
گهواره و ننوی سقفی و هیچی افاقه نکرد
البته تمام این مدت تو ننویی میخوابید که از سقف اویزون بود و مرتب تا صبح نوبتی تکونش میدادیم
روزی دو ساعت فقط میخوابیدم😢
یادمه بردیمش قم پابوس حضرت معصومه، تا بریم حرم و برگردیم چند بار پوشکش رو عوض کردیم
تو ماه ششم یه دکتر فوق تخصص گوارش نوزادان که اسمش رو نمیارم بهمون گفت باید عمل بشه روده ش گره خورده😧😳و نامه بستری داد بهمون
بماند که آز و سونو دادیم و راضی به کلونوسکوپی نشدیم و نبردیمش بیمارستان
فردای اون روز تصمیم قاطع گرفتم که پام رو تو مطب هیچ دکتری نزارم و هیچ شیری عوض نکنم
اینو مطمئن بودم که نی نی من حساسیت به پروتئین شیر گاو داره
شروع کردم به تحقیق و مطالعه
مقالات فارسی و انگلیسی رو سرچ کردم
تمام مدتی که پاهام خواب میرفت و جرأت نداشتم نی نیم رو بزارم تو گهوارش که مبادا بیدار بشه مقاله میخوندم
نتیجه تحقیقاتم این شد که درمان با شیر بزه
با سختی و مشکل یه مزرعه پرورش بز پیدا کردیم تو هشتگرد
رفتیم و از نزدیک بزها و مراحل شیر دوشی و دیدیم و شیر خریدیم
وضعیت بدتر شد
خلاصه که شده بودیم زبانزد اطرافیان
فهمیدم که نی نی به کنستانتره و غذای حیوون هم آلرژی داره
رفتیم و از روستای پدریم شیر گاو رسمی تهیه کردیم
تا دو سه رو یکم بهتر شد و دوباره روز از نو و روزی از نو
یه بار دیگه دل زدم به دریا، باز هم به سختی تو آذر ماه یه بز رسمی پیدا کردیم تو روستا و ازشون خواهش کردم شیر اون شبش رو برامون نگه داره
همون لحظه راه افتادیم و خودم رو رسوندم به روستای پدری که تا کرج دو ساعت فاصله داشت
صاحب بز گفت که هوا سرده و شیر فقط کفاف بزغاله خودش رو میده
تا صبح موندم تو روستا تا به سختی شیر دوشیده شده به دو کیلو رسید
شیر رو خوب جوشوندم و دادمش به نی نی
اولین شب آرامش از راه رسید
پسر کوچولوم بعد شش ماه آروم خوابید☺️🤩
نه خبری از اسهال بود اون روز نه بی قراری و نه بی خوابی😎
فهمیدم که شیر بز رسمی درمان آلرژی به پروتئینه
فقط حالا مشکلمون تهیه شیر بود
از اون روز تمام دغدغه مون شد تهیه شیر
با تحقیق و پرس و جو شیر تهیه میکردیم با قیمت بالا و اصلا سازش نداشت با کوچولومون و من مطمئن میشدم که این شیری که با واسطه به دستمون میرسه با قیمت لیتری پونزده تومن شیر بز رسمی نیست و چون میدونستن که ما ناچاریم و درمانده قالب میکردن شیر رو
به هر کسی که ادرس میدادن مراجعه میکردیم ولی میگفتن هنوز زمان زایمان بزها نرسیده یا چون هوا سرده نمیشه دوشیدشون
خلاصه اینکه یه ماه و نیمه که سه تا بز رسمی مسئولیت تأمین شیر فندق ما رو به دوش گرفتن و خدا رو شکر که همه مشکلات جوجومون حل شده❤️